bordeaux

/bɒrˈdoʊ//bɔːˈdəʊ/

بندر بردو (در جنوب باختری کشور فرانسه)، ناحیه ی اطراف شهر بردو که در شراب سازی شهرت دارد، شراب بردو

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a port city in southwestern France.

(2) تعریف: (sometimes l.c.) any of various wines from the region around this city, or a similar wine produced elsewhere.

جمله های نمونه

1. The roads to Bordeaux were heavily congested.
[ترجمه گوگل]جاده های بوردو به شدت شلوغ بود
[ترجمه ترگمان]جاده بوردو به شدت متراکم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Rob Harmeling won the sprint in Bordeaux.
[ترجمه گوگل]راب هارملینگ برنده دوی سرعت در بوردو شد
[ترجمه ترگمان]راب Harmeling در این مسابقه در بوردو برنده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Bordeaux is on the main Paris-Madrid line so there are frequent trains.
[ترجمه گوگل]بوردو در خط اصلی پاریس-مادرید است، بنابراین قطارهای مکرر وجود دارد
[ترجمه ترگمان]بوردو در خط اصلی پاریس - مادرید قرار دارد، بنابراین قطارهای متعددی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You can't go wrong choosing Bordeaux.
[ترجمه شورش] انتخاب بردو اشتباهه
|
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید در انتخاب بوردو اشتباه کنید
[ترجمه ترگمان]تو نمی تونی اشتباه انتخاب کنی، Bordeaux رو انتخاب کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The term "claret", used to describe Bordeaux wines, may come from the French word "clairet".
[ترجمه گوگل]اصطلاح "claret" که برای توصیف شراب های بوردو استفاده می شود، ممکن است از کلمه فرانسوی "clairet" گرفته شده باشد
[ترجمه ترگمان]واژه \"شراب ارغوانی\" که برای توصیف شراب های Bordeaux استفاده می شود، ممکن است از کلمه فرانسوی \"clairet\" باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His itinerary would take him from Bordeaux to Budapest.
[ترجمه گوگل]برنامه سفر او را از بوردو به بوداپست می برد
[ترجمه ترگمان]برنامه سفر وی او را از بوردو به بوداپست برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They've got several nice Bordeaux in stock.
[ترجمه گوگل]آنها چندین بوردو خوب در انبار دارند
[ترجمه ترگمان]چند تا Bordeaux خوب در stock دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I was happy enough in Bordeaux, but I missed my family.
[ترجمه گوگل]در بوردو به اندازه کافی خوشحال بودم، اما دلم برای خانواده ام تنگ شده بود
[ترجمه ترگمان]، به اندازه کافی توی \"بوردو\" به اندازه کافی خوشحال بودم ولی دلم واسه خانواده ام تنگ شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Bordeaux exhibition goes all out for an abundance of images.
[ترجمه گوگل]نمایشگاه بوردو همه چیز را برای تصاویر فراوان به نمایش می گذارد
[ترجمه ترگمان]نمایشگاه بوردو به خاطر فراوانی تصاویر تمام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We caught a late bus out of Bordeaux and arrived in darkness.
[ترجمه گوگل]اتوبوسی دیر از بوردو گرفتیم و در تاریکی رسیدیم
[ترجمه ترگمان]ما یه اتوبوس خیلی دیر رو از \"بوردو\" در تاریکی گیر آوردیم و وارد تاریکی شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But the Bordeaux region's 000 small growers are not much in the mood for philosophising.
[ترجمه گوگل]اما 000 تولیدکننده کوچک منطقه بوردو چندان حوصله فلسفه ورزی ندارند
[ترجمه ترگمان]اما در مناطق Bordeaux، پرورش دهندگان پرورش دهندگان این کشور در حال حاضر در وضعیت بهتری قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The classic reds of Bordeaux are best left until at least a decade after the vintage date printed on the label.
[ترجمه گوگل]قرمزهای کلاسیک بوردو بهتر است حداقل یک دهه پس از تاریخ پرنعمت چاپ شده روی برچسب باقی بماند
[ترجمه ترگمان]رنگ های قرمز کلاسیک of تا حداقل یک دهه پس از تاریخ قدیمی که بر روی برچسب چاپ می شوند باقی می مانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Bordeaux mustard is especially good in salad dressings.
[ترجمه گوگل]خردل بوردو به ویژه در سس سالاد مفید است
[ترجمه ترگمان]خردل Bordeaux به خصوص در سس سالاد خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Bordeaux mustards are darker and milder and often contain flavourings such as vinegar or herbs, especially tarragon.
[ترجمه گوگل]خردل های بوردو تیره تر و ملایم تر هستند و اغلب حاوی طعم دهنده هایی مانند سرکه یا گیاهان مخصوصا ترخون هستند
[ترجمه ترگمان]Bordeaux mustards تیره تر و milder هستند و اغلب حاوی flavourings مانند سرکه یا گیاهان، به ویژه tarragon هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[نساجی] قرمز مایل به قهوه ای - عنابی - برداکس

انگلیسی به انگلیسی

• town in south-western france; type of wine produced in the area of bordeaux

پیشنهاد کاربران

بپرس