booty

/ˈbuːti//ˈbuːti/

معنی: غنیمت جنگی، یغما
معانی دیگر: تاراج، مال چپاول شده، هر چیز غارت شده، غارت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: booties
(1) تعریف: riches or goods stolen or taken as plunder in war; loot.
مترادف: loot, pillage, spoils
مشابه: conquest, plunder, prize, sack, spoil, swag

(2) تعریف: any treasure or prize.
مترادف: loot, treasure
مشابه: goodies, haul, jackpot, prize, purse, reward, takings, winnings
اسم ( noun )
حالات: booties
(1) تعریف: (slang) buttocks; rear end.

- I'm going to shake my booty on that dance floor.
[ترجمه هیلدا خسروی] من قراره باسنمو روی اون صحنه ی رقص تکون بدم
|
[ترجمه گوگل] من می روم غنیمتم را در آن پیست رقص تکان می دهم
[ترجمه ترگمان] قصد دارم غنیمت خودمو روی اون قسمت رقص تکون بدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: (slang) sexual intercourse.

جمله های نمونه

1. they fought only for booty and loot
آنها فقط به خاطر غارت و چپاول می جنگیدند.

2. their horses were laden with booty
اسب های آنان با اموال غارت شده بار شده بود.

3. They divided the booty among the troops.
[ترجمه گوگل]غنایم را بین سپاهیان تقسیم کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها غنایم جنگی را بین سربازان تقسیم کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Ever mindful of the value of the day's booty, the ownership of the halter was briskly disputed.
[ترجمه گوگل]با توجه به ارزش غنیمت روز، مالکیت هالتر به شدت مورد مناقشه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]با توجه به ارزش غنایمی که روز به دست آورده بود، افسار خر به تندی مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The booty did not teach the Pisans how to engage in trade, any more than it taught them how to govern.
[ترجمه گوگل]این غنائم به پیسان ها نحوه تجارت را آموزش نداد، بیشتر از آن که به آنها یاد داد چگونه حکومت کنند
[ترجمه ترگمان]این غنیمت به the یاد نمی داد که چگونه در تجارت شرکت کنند، و به آنان یاد دادند که چگونه حکومت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. According to chronicles it was won as war booty by Czech warriors in Milan in 115
[ترجمه گوگل]طبق تواریخ، آن را به عنوان غنیمت جنگی توسط جنگجویان چک در میلان در سال 115 به دست آوردند
[ترجمه ترگمان]به گفته chronicles، در سال ۱۱۵ میلادی به عنوان غنیمت جنگی توسط جنگجویان چک در میلان به دست آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The booty arrived in Houston about 48 hours before a May 11 opening.
[ترجمه گوگل]غنایم حدود 48 ساعت قبل از افتتاحیه 11 می به هیوستون رسید
[ترجمه ترگمان]این غنیمت حدود ۴۸ ساعت قبل از افتتاحیه ۱۱ مه به هوستون رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I had seen the booty on the Trans-Siberian and told him that the Apple was doubtful.
[ترجمه گوگل]من غنیمت را در ترانس سیبری دیده بودم و به او گفتم که اپل مشکوک است
[ترجمه ترگمان]من غنیمت را در the دیده بودم و به او گفتم که اپل مردد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Hitler's architectural schemes required war to provide the booty and raw materials to fund them, and slave-labour to construct them.
[ترجمه گوگل]طرح های معماری هیتلر مستلزم جنگ برای تأمین غنایم و مواد خام برای تأمین مالی آنها و نیروی کار برده برای ساخت آنها بود
[ترجمه ترگمان]طرح های معماری هیتلر به جنگ نیاز داشتند تا غنیمت و مواد خام را تامین کنند تا آن ها را تامین کنند، و بردگان برای ساختن آن ها کار می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Terror-stricken, I dropped my fragrant booty and ran home.
[ترجمه گوگل]وحشت زده، غنیمت معطرم را انداختم و به خانه دویدم
[ترجمه ترگمان]وحشت زده، من غنیمت fragrant را انداختم و به خانه دویدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When the devil prays, he has a booty in his eye.
[ترجمه گوگل]وقتی شیطان نماز می خواند، غنیمتی در چشمش است
[ترجمه ترگمان]وقتی شیطان دعا می کند، او یک غنیمت در چشم دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I made booty of a good radio.
[ترجمه گوگل]من یک رادیو خوب را غنیمت کردم
[ترجمه ترگمان] یه رادیوی خوب درست کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Troops destroyed the capital and confiscated many works of art as war booty.
[ترجمه گوگل]سربازان پایتخت را ویران کردند و بسیاری از آثار هنری را به عنوان غنیمت جنگی مصادره کردند
[ترجمه ترگمان]نیروهای نظامی پایتخت را ویران کردند و بسیاری از آثار هنری را به عنوان غنیمت جنگی توقیف کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The AK47 was a highly prized souvenir and frequently traded by frontline troops to those in the rear for choice booty.
[ترجمه گوگل]AK47 یک سوغات بسیار ارزشمند بود و اغلب توسط نیروهای خط مقدم به کسانی که در عقب بودند برای غنیمت انتخابی مبادله می شد
[ترجمه ترگمان]AK۴۷ یک یادگاری بسیار باارزش بود و اغلب توسط نیروهای خط مقدم به کسانی که در قسمت عقب برای انتخاب غنیمت بودند معامله می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غنیمت جنگی (اسم)
booty

یغما (اسم)
spoil, ravage, sack, booty, pillage, plunder, despoliation

انگلیسی به انگلیسی

• spoils, plunder, loot, pillage; buttocks (slang)
booty consists of valuable things taken from a place, especially by soldiers after a battle; a literary word.

پیشنهاد کاربران

۱. غنائم جنگی ۲. اموال دزدی
مثال:
When you set out to capture booty [in the near future]
زمانی که شما برای گرفتن غنائم جنگی در آینده نزدیک می روید.
� إِذَا انْطَلَقْتُمْ إِلَی مَغَانِمَ لِتَأْخُذُوهَا�
Boob/boobs : پستون/ممه/سینه ( و جمع )
Booty/Booties : کون/باسن ( و جمع )
Booty به معنی غارت ( اموال دزدی ) که اسم غیرقابل شمارش هست یعنی همیشه مفرد میاد
ولی اگه باسن بود جمع میشه بست که به این ثورت نوشته میشه Booties
Booty share : سهم ( هر فرد از ) غنیمت
دومعنی داره .
غنیمت جنگی و تاراج
باسن
ینی:باسن بزرگ
به شکل همگانی به معنی نشیمنگاه است.
قمبل
کون بزرگ. باسن تپل. xxl
باسن
نشیمنگاه
غنیمت . . . . . غارت

بپرس