bootlace

/ˈbuːtleɪs//ˈbuːtleɪs/

معنی: بندپوتین
معانی دیگر: shoelace : بندپوتین

جمله های نمونه

1. The cook stood there like a shrivelled bootlace, tight-lipped, implacable, disapproving.
[ترجمه گوگل]آشپز مثل یک چکمه چروکیده آنجا ایستاده بود، لب های تنگ، تسلیم ناپذیر، مخالف
[ترجمه ترگمان]آشپز آنجا ایستاده بود و مثل a خشک و خشک و عبوس ایستاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. No matter be the liner of vamp, bootlace, upper or shoe, used the material of all sorts of quality of a material, decorative pattern, this also brought new visual influence undoubtedly.
[ترجمه گوگل]مهم نیست که آستر از vamp، bootlace، رویه یا کفش، استفاده از مواد با انواع کیفیت مواد، الگوی تزئینی، این نیز تاثیر بصری جدیدی را بدون شک به ارمغان آورد
[ترجمه ترگمان]مهم نیست که آستر of، bootlace، فوقانی یا کفش، از جنس همه نوع کیفیت یک ماده، الگوی تزیینی استفاده کرد، و این امر تاثیر بصری جدیدی را بدون شک به ارمغان آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It had a small, dandyish white shirt with a bootlace tie.
[ترجمه گوگل]یک پیراهن سفید شیک و کوچک با کراوات چکمه ای داشت
[ترجمه ترگمان]پیراهن سفیدی به تن داشت که کراوات سفیدی به تن داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His hands were tightly bound together with what felt like bootlaces.
[ترجمه گوگل]دست‌هایش با چیزی شبیه چکمه‌ها محکم به هم بسته شده بودند
[ترجمه ترگمان]دست ها به هم فشرده با چیزی که شبیه به بند کفش بند بود به هم فشرده شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Thousands are graded for size, shape and consistency and then strung on leather bootlaces.
[ترجمه گوگل]هزاران عدد از نظر اندازه، شکل و قوام درجه بندی می شوند و سپس روی چکمه های چرمی بند می شوند
[ترجمه ترگمان]هزاران نفر به اندازه، شکل و ثبات درجه بندی شده اند و سپس روی bootlaces چرمی کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Mark Hateley of suit and silk tie is a polar opposite to the Mark Hateley of shorts and bootlaces.
[ترجمه گوگل]مارک هتلی کت و شلوار و کراوات ابریشمی قطبی در مقابل مارک هتلی شلوارک و چکمه است
[ترجمه ترگمان]مارک Hateley از کت و شلوار و کراوات ابریشم یک نقطه قطبی مخالف با مارک Hateley از شورت و bootlaces است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Peter ambled after them and joined other fathers who would doubtless have to help with bootlaces.
[ترجمه گوگل]پیتر به دنبال آنها دوید و به پدران دیگری پیوست که بدون شک باید با بند چکمه کمک کنند
[ترجمه ترگمان]پیتر با تانی دنبال آن ها رفت و به سایر پدرها ملحق شد که بی تردید باید با بند کفش به آن ها کمک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He had sorted the boxes of patent medicines and stacked them in one corner away from the cartons of collar studs and bootlaces.
[ترجمه گوگل]او جعبه‌های داروهای ثبت اختراع را مرتب کرده بود و آنها را در گوشه‌ای دور از کارتن‌های یقه‌بندی و چکمه‌ها روی هم چیده بود
[ترجمه ترگمان]او جعبه ها را مرتب کرده بود و در گوشه ای از the یقه سازی و بند کفش آن ها را جمع کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. On the band's last world tour he was sporting an extravagant moustache, a waistcoat and a bootlace tie like a gunslinger from Tombstone .
[ترجمه گوگل]در آخرین تور جهانی گروه، او یک سبیل فوق العاده، یک جلیقه و یک کراوات چکمه مانند یک تفنگدار از Tombstone داشت
[ترجمه ترگمان]در آخرین تور رقص گروه، یک سبیل extravagant، یک جلیقه و کراوات bootlace مانند gunslinger from از tombstone بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Colour dawn wears sock shoe, damask face, toe cap is pointed, wear have bootlace.
[ترجمه گوگل]سحر رنگی کفش جوراب می پوشد، صورت دمشکی، سرپنجه نوک پا است، می پوشد دارای چکمه است
[ترجمه ترگمان]سپیده دم رنگی کفش، face، cap انگشت پا، wear و bootlace دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The morning came, without any warning, when my sisters surrounded me, wrapped me in the scarves, tied up my bootlace, thrust a cap on my head, and stuffed abaked potato in my pocket.
[ترجمه گوگل]صبح شد، بدون هیچ هشداری، خواهرهایم دورم را گرفتند، روسری‌ام را پیچیدند، چکمه‌ام را بستند، کلاهی روی سرم گذاشتند و سیب‌زمینی پخته‌شده را در جیبم انداختند
[ترجمه ترگمان]صبح، بدون هیچ هشداری، هنگامی که خواهرهای من دور من حلقه زده بودند، مرا در شال گردن خود حلقه کردند، کلاهم را به سرم بستم و یک کلاه پر از سیب زمینی را در جیبم گذاشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Every alveolus above the shoe has been ironed with thick wire, put on bootlace next can.
[ترجمه گوگل]هر آلوئول بالای کفش با سیم ضخیم اتو کشیده شده است، قوطی بعدی را روی چکمه قرار دهید
[ترجمه ترگمان]هر alveolus بالاتر از کفش با یک سیم ضخیم اتو شده و در can بعدی قرار داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بند پوتین (اسم)
bootlace, shoelace

انگلیسی به انگلیسی

• strings used to lace up boots
a bootlace is a long narrow cord that is used to fasten a boot.

پیشنهاد کاربران

بند پوتین
مثال:
she did her bootlace up
او بند پوتین اش را بست {محکم کرد. }

بپرس