bootee

/buːˈtiː//buːˈtiː/

معنی: نیم پوتین
معانی دیگر: کفش نوزادان (که معمولا از پشم بافته می شود)، bootie نیم پوتین

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a baby's soft, boot-like sock, usu. knitted or crocheted.

(2) تعریف: any such foot covering.

- The team of dogs wore bootees.
[ترجمه گوگل] تیم سگ ها چکمه پوشیده بودند
[ترجمه ترگمان] گروه سگ ها bootees می پوشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. She crushed the bootee back into the basket and squeezed past the guardhouse.
[ترجمه گوگل]چکمه را دوباره داخل سبد له کرد و از جلوی نگهبانی گذشت
[ترجمه ترگمان]دستگیره در را فشار داد و از قراول خانه بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Inside the bootee was wrapped a small gold ring.
[ترجمه گوگل]داخل چکمه یک حلقه کوچک طلا پیچیده شده بود
[ترجمه ترگمان]داخل جعبه یک حلقه کوچک طلایی پیچیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Include a summer or shortie wetsuit and bootees.
[ترجمه گوگل]شامل یک کت و شلوار تابستانی یا شورت و چکمه
[ترجمه ترگمان]شامل یک تابستان و یا shortie wetsuit و bootees باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Light a sock or bootee is washed - up.
[ترجمه گوگل]روشن کردن یک جوراب یا چکمه شسته شده است
[ترجمه ترگمان]یک لنگه جوراب و یا bootee شسته شده و شسته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Only then did I recognize the ceramic bootee I had given to a sad young woman so many years ago, now once again filled with roses.
[ترجمه گوگل]فقط در آن زمان بود که چکمه سرامیکی را که سالها پیش به یک زن جوان غمگین داده بودم، تشخیص دادم، اکنون بار دیگر پر از گل رز
[ترجمه ترگمان]فقط آن وقت من آن bootee سرامیکی را که سال ها پیش به یک زن جوان غمگین داده بودم تشخیص دادم، حالا یک بار دیگر پر از گل رز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The bootee of roses sat at its foot, towered over by tall wreaths3 and sprays.
[ترجمه گوگل]چکمه گل رز در پای آن نشسته بود که بر فراز تاج های بلند3 و اسپری ها قرار داشت
[ترجمه ترگمان]گل های سرخ گل های سرخ بر روی پای آن نشسته بودند و بر فراز wreaths۳ بلند قد برافراشته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Her nose wrinkled at the smell of beer, and she kicked off her mink-trimmed bootees as if she were kicking Boyd.
[ترجمه گوگل]بینی اش از بوی آبجو چروک شد و چکمه هایی که با راسو تراشیده شده بود را طوری از پا درآورد که انگار دارد به بوید لگد می زند
[ترجمه ترگمان]بینی اش از بوی آبجو چین افتاده بود، و بی آن که به بوید لگد بزند، بی آن که چیزی بگوید، سرش را بیرون انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He stared at Mrs McCue's feet, securely encased in bootee slippers with sturdy zips.
[ترجمه گوگل]او به پاهای خانم مک کیو خیره شد که محکم در دمپایی های چکمه ای با زیپ های محکم بسته شده بود
[ترجمه ترگمان]او به پاهای خانم McCue خیره شد و در حالی که دمپایی securely را با zips محکمی پوشانده بود، خیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نیم پوتین (اسم)
bootee, bootie

انگلیسی به انگلیسی

• low knitted shoe for a baby; ankle length boot; disposable foot covering
bootees are soft, woollen boots that cover the foot and ankle. they are often worn by babies.

پیشنهاد کاربران

بپرس