boot up

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: in computing, to start up (a computer or a program) by loading the operating system or installing the initial instructions.

- The error caused me to have to shut down my computer and boot up again.
[ترجمه گوگل] این خطا باعث شد که مجبور شوم کامپیوترم را خاموش کنم و دوباره بوت کنم
[ترجمه ترگمان] اشتباه باعث شد که دوباره کامپیوترم را خاموش کنم و آن را باز کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[زمین شناسی] شروع سازی یک سیستم رایانهای boot-up سرد (شروع سرد) حاکی از فقدان هرگونه دادهای در سیستم است boot-up گرم (شروع گرم)

پیشنهاد کاربران

🔸 **معادل فارسی:**
تزریق کردن مواد / زدن دوز / سوزن زدن
در زبان محاوره ای:
زدن، بالا رفتن، سوزن زدن، خودتو شارژ کردن
- - -
🔸 **تعریف ها در این زمینه خاص:**
1. ** ( عامیانه – مواد مخدر ) :**
...
[مشاهده متن کامل]

در زبان خیابانی، *boot up* به معنای تزریق مواد مخدر به بدن، معمولاً از طریق سوزن و به صورت وریدیه.
مثال:
He went to the alley to boot up.
رفت توی کوچه تا موادشو تزریق کنه.
2. ** ( استعاری – وابستگی ) :**
گاهی *boot up* استعاره ای از راه اندازی یا روشن شدن حال فرد پس از مصرفه—نوعی تصویر از فعال شدن مصنوعی یا وابسته.
مثال:
She can’t function until she boots up in the morning.
تا صبح مواد نزنه نمی تونه کار کنه.
3. ** ( طنز تلخ – دوپهلو ) :**
این اصطلاح با اصطلاحات دنیای دیجیتال ( مثل راه اندازی کامپیوتر ) بازی زبانی داره—نوعی طعنه به این که بدن فرد مثل دستگاهی ست که باید با مواد روشن بشه.
- - -
🔸 **مترادف ها ( در این زمینه ) :**
shoot up – spike – stick – inject – mainline
- - -
🔸 **مثال های کاربردی:**
- *He boots up three times a day just to stay level. *
روزی سه بار تزریق می کنه فقط برای اینکه بتونه سر پا بمونه.
- *She said she’d never boot up again after rehab. *
گفت بعد از ترک دیگه هیچ وقت سوزن نمی زنه.

بالا آمدن - بالا آمدن کامپیوتر .
To start a computer
بالا آوردن / روشن کردن یک کامپیوتر یا برنامه کامپیوتری ( حالا یا با روشن کردن سیستم یا با نصب یه سری برنامه ی اولیه )