boot camp

/ˈbuːtˈkæmp//buːtkæmp/

(امریکا) اردوی آموزشی و تمرینی (برای سربازان نیروی دریایی و تفنگداران دریایی تازه کار)، پادگان آموزشی، اردوگاه نوسربازان، اردوگاه تعلیمات نظامی نیروی دریایی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a military installation at which U.S. Navy or Marine recruits receive basic training.

جمله های نمونه

1. He had recently graduated from Marine Corps boot camp.
[ترجمه گوگل]او اخیراً از کمپ نیروی دریایی ارتش فارغ التحصیل شده بود
[ترجمه ترگمان]او اخیرا از کمپ boot نیروی دریایی فارغ التحصیل شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Beetle Bailey will go through boot camp again and again, never to be promoted above private.
[ترجمه گوگل]بیتل بیلی بارها و بارها از بوت کمپ عبور خواهد کرد و هرگز بالاتر از خصوصی ارتقا نخواهد یافت
[ترجمه ترگمان]سوسک خارجی دوباره به اردوگاه go و دیگر هیچ وقت ارتقا پیدا نخواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The men I worked with called it academic boot camp.
[ترجمه گوگل]مردانی که با آنها کار کردم آن را بوت کمپ آکادمیک نامیدند
[ترجمه ترگمان]مردانی که من با آن ها کار کردم، آن را کمپ دانشگاهی می نامند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Like at boot camp, soldiers going through specialized training are completely dependent on their drill sergeants and instructors.
[ترجمه گوگل]مانند اردوگاه بوت، سربازانی که آموزش های تخصصی را پشت سر می گذارند کاملاً به گروهبان ها و مربیان خود وابسته هستند
[ترجمه ترگمان]مانند اردوگاه بوت، سربازان از طریق آموزش های تخصصی به طور کامل به sergeants و مربیان خود وابسته هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. However, about 2percent of those who finished boot camp have had problems while on parole.
[ترجمه گوگل]با این حال، حدود 2 درصد از کسانی که کمپ بوت را به پایان رسانده اند، در حین آزادی مشروط با مشکل مواجه شده اند
[ترجمه ترگمان]با این حال حدود ۲ درصد از کسانی که اردوی آماده سازی خود را به پایان رسانده اند با آزادی مشروط مشکلاتی داشته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Legislature will review the boot camp approach in October and decide whether to renew, expand or discontinue it.
[ترجمه گوگل]قوه مقننه در ماه اکتبر رویکرد بوت کمپ را بررسی خواهد کرد و در مورد تمدید، گسترش یا توقف آن تصمیم گیری خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]قوه مقننه در ماه اکتبر رویکرد اردوگاه راه اندازی را بررسی خواهد کرد و تصمیم خواهد گرفت که آیا تمدید، توسعه یا توقف آن را انجام دهد یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I graduated from boot camp, was sent overseas and landed at New Caledonia.
[ترجمه گوگل]من از بوت کمپ فارغ التحصیل شدم، به خارج از کشور فرستاده شدم و در کالدونیای جدید فرود آمدم
[ترجمه ترگمان]من از کمپ بوت فارغ التحصیل شدم، به خارج از کشور فرستاده شدم و در Caledonia جدید پیاده شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Half boot camp, half think tank, the FBI academy houses some of the bureau's most innovative divisions.
[ترجمه گوگل]نیمه بوت کمپ، نیمی از اتاق فکر، آکادمی FBI برخی از نوآورانه ترین بخش های این دفتر را در خود جای داده است
[ترجمه ترگمان]یک کمپ نیمه راه اندازی، نیم مخزن فکر، آکادمی اف بی آی تعدادی از بخش های نوآورانه این اداره را اداره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sometime after boot camp, a group of us were sent to Camp Endicott in Rhode Island, where we joined to USN 28th Battalion.
[ترجمه گوگل]مدتی پس از بوت کمپ، گروهی از ما به کمپ اندیکوت در رود آیلند فرستاده شدیم و در آنجا به گردان 28 USN ملحق شدیم
[ترجمه ترگمان]مدتی بعد از کمپ، گروهی از ما به کمپ endicott در رود آیلند فرستاده شدند و در آنجا به گردان ۲۸ USN ملحق شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You two went to geisha boot camp? How hard was it to learn to be geisha?
[ترجمه گوگل]شما دو نفر به بوت کمپ گیشا رفتید؟ یادگیری گیشا بودن چقدر سخت بود؟
[ترجمه ترگمان]شما دوتا هم به کمپ \"گیشا\" رفتین؟ یاد گرفتن یک گیشا چقدر سخت بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Yoga teacher training is not a yoga boot camp of doing the asanas all day.
[ترجمه گوگل]آموزش معلم یوگا یک کمپ بوت یوگا برای انجام آساناها در تمام روز نیست
[ترجمه ترگمان]آموزش یوگا تمرین یوگا می تواند یک اردوگاه yoga یوگا برای انجام تمام روز باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Half boot camp, half think tank, FBI academy houses some of the bureau's most innovative divisions.
[ترجمه گوگل]نیمه بوت کمپ، نیمی اتاق فکر، آکادمی FBI برخی از نوآورانه ترین بخش های این دفتر را در خود جای داده است
[ترجمه ترگمان]یک کمپ نیمه راه اندازی، نیم مخزن فکر، آکادمی اف بی آی تعدادی از بخش های نوآورانه این اداره را اداره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I was a drill instructor at a boot camp back then. I applied for it because I thought it would be an easier job but it wasn't really.
[ترجمه گوگل]من در آن زمان در یک بوت کمپ مربی تمرین بودم من برای آن درخواست دادم زیرا فکر می کردم کار آسان تری است اما واقعاً اینطور نبود
[ترجمه ترگمان]اون موقع من یه مربی تمرین بودم که توی یه کمپ پشتی کار می کرد من برای آن درخواست کار کردم، چون فکر می کردم کار ساده ای باشد، اما واقعا اینطور نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. New recruits are trained at the boot camp.
[ترجمه گوگل]نیروهای جدید در بوت کمپ آموزش می بینند
[ترجمه ترگمان]نیروهای تازه در اردوگاه راه اندازی آموزش دیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• training camp for new soldiers
in the united states, a boot camp is a camp where army, navy, or marine recruits are trained.

پیشنهاد کاربران

A bootcamp is an intensive, short - term training program designed to teach skills quickly and efficiently. It can range from military training to coding bootcamps for software development.
بوت کمپ یک برنامه آموزشی فشرده و کوتاه مدت که برای آموزش سریع و موثر مهارت ها طراحی شده است. می تواند از آموزش نظامی تا برنامه آموزشی کدنویسی برای توسعه نرم افزار متفاوت باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

هر فرآیند آموزشی یا آماده سازی سخت و عمیقی که نیاز به تلاش و تعهد زیادی دارد.
مثال؛
She enrolled in a coding bootcamp to learn programming in three months.
The military bootcamp was extremely challenging but rewarding.
They attended a startup bootcamp to get their business off the ground.
مترادف:
Intensive training
Crash course
Accelerated program
متضاد:
Gradual training
Extended course
Slow - paced program

A form of punishment or training that involves strict rules, physical exercise, and rigorous discipline. Boot camps are often used as a means of rehabilitating individuals or teaching them discipline and obedience.
...
[مشاهده متن کامل]

نوعی تنبیه یا تمرین که شامل قوانین سختگیرانه، تمرینات بدنی و نظم و انضباط شدید است.
اغلب به عنوان وسیله ای برای بازپروری افراد یا آموزش نظم و انضباط و اطاعت به آنها استفاده می شود.
مثال؛
For instance, a judge might sentence a young offender to attend a boot camp instead of serving jail time.
In a conversation about military training, someone might say, “Boot camp is designed to break you down and build you back up. ”
A parent might threaten their child, “If you don’t behave, I’ll send you to boot camp!”

ریزدوره
✔️ دوره آموزشی کوتاه و فشرده
. e. g
One skill I would like to learn one day is coding. I believe coding is a valuable and in - demand skill that can open up many opportunities
Learning to code would allow me to develop my own applications and websites, as well as give me the ability to better understand and troubleshoot technical issues. I would likely learn coding through online courses or by attending coding boot camps
...
[مشاهده متن کامل]

I believe learning to code will be challenging, but also very rewarding

پادگان آموزشی
تفنگداران دریایی آمریکا
دوره آموزشی فشرده سربازان در ابتدای سربازی که سابق بر این سه ماه بود
Crash course
دوره آموزشی فشرده، دوره فشرده، آموزش فشرده
دوره آموزشی
دوره آموزشی کوتاه و فشرده
اردوگاه آموزشی
1 پادگان آموزشی
2 مرکزی جهت اصلاح رفتار بزهکاران کودک یا زیر سن قانونی ( مشابه با آنچه در ایران تحت عنوان "کانون اصلاح و تربیت" کارکرد دارد )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس