boorish

/ˈbʊrɪʃ//ˈbʊərɪʃ/

معنی: دهاتی، خشن، بی نزاکت
معانی دیگر: بی ادب، گستاخ، خشن و ناآموخته، دهاتی منش، بی تربیت

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: boorishly (adv.), boorishness (n.)
• : تعریف: of or resembling a boor; rude; ill-mannered; crude.
مترادف: barbaric, churlish, coarse, crude, rude, vulgar
متضاد: couth
مشابه: beastly, brutish, crass, ill-mannered, savage, tactless, uncivilized

- The host's boorish table manners shocked the guests.
[ترجمه گوگل] رفتار بی حوصله میزبان مهمانان را شوکه کرد
[ترجمه ترگمان] آداب و رسوم عجیب و غریب میزبان میهمانان را به حیرت انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She'd had enough of the boorish jokes of her boyfriend and his buddies.
[ترجمه گوگل] او از شوخی‌های احمقانه دوست پسرش و دوستانش بسنده کرده بود
[ترجمه ترگمان] او به اندازه کافی از شوخی های دوستانه دوست پسرش و دوستانش شنیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Patrick's boorish rudeness soon drove Monica's friends away.
[ترجمه گوگل]گستاخی بی حیا پاتریک به زودی دوستان مونیکا را از خود دور کرد
[ترجمه ترگمان]رفتار رسمی \"پاتریک\" خیلی زود دوستای \"مونیکا\" رو از بین برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I found him rather boorish and aggressive.
[ترجمه گوگل]من او را نسبتاً بداخلاق و پرخاشگر دیدم
[ترجمه ترگمان]او را نسبتا خشن و خشن پیدا کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He disgusted many with his boorish behaviour.
[ترجمه گوگل]او خیلی ها را از رفتارهای بی حیا خود منزجر کرد
[ترجمه ترگمان]از رفتار بی نزاکت او خیلی بدش می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In an ironically tender twist, the boorish facade turns out to conceal the soul of an artist.
[ترجمه گوگل]در یک پیچ و تاب لطیف کنایه آمیز، نمای بی حیا روح یک هنرمند را پنهان می کند
[ترجمه ترگمان]در این حال، این نمای بی ironically، این نمای بی boorish را بر می گرداند تا روح هنرمند را پنهان بدارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Warren Clarke makes a superbly unattractive and boorish Vic, face in repose like a flat tyre.
[ترجمه گوگل]وارن کلارک یک ویک فوق‌العاده غیرجذاب و بی‌حوصله می‌سازد، مثل یک لاستیک پنچر شده
[ترجمه ترگمان]وارن کلارک چهره جذاب و خشنی دارد و با چهره ای مثل لاستیک پنچر، صورتش را مثل لاستیک پنچر در بر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He is boorish and rash, so he always brings trouble to his family.
[ترجمه گوگل]او بدقلق و عجول است، بنابراین همیشه برای خانواده اش دردسر ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]گستاخ و بی پروا است، بنابراین همیشه برای خانواده اش دردسر درست می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Boorish, lovely or optimistic, minces are embodied in the Flower-Drum, and becomes a part of their lives, on the other hand as a folk-custom acculturation.
[ترجمه گوگل]قیمه‌های بداخلاق، دوست‌داشتنی یا خوش‌بین، در طبل گل تجسم می‌یابند و از سوی دیگر به‌عنوان یک فرهنگ‌پذیری عامیانه، بخشی از زندگی آن‌ها می‌شوند
[ترجمه ترگمان]boorish، دوست داشتنی یا خوش بین، minces در گل - درم مجسم می شوند و بخشی از زندگی شان، از سوی دیگر به عنوان فرهنگی سنتی رسم می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Angered at the boorish behavior of a passenger, he picked up the intercom, loudly submitted his resignation, pulled the ripcord, grabbed two beers and slid down the escape chute.
[ترجمه گوگل]او که از رفتار کثیف یک مسافر عصبانی شده بود، تلفن را برداشت، با صدای بلند استعفای خود را ارائه کرد، طناب را کشید، دو آبجو برداشت و از چاه فرار سر خورد
[ترجمه ترگمان]با صدای بلند و رسمی یک مسافر، تلفن داخلی را برداشت و با صدای بلند تسلیم شد و دو آبجو گرفت و از سرسره فرار پایین سرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Churlish: like, or befitting a churl ; boorish or vulgar.
[ترجمه گوگل]Churlish: مانند، یا برازنده churl; بی حیا یا مبتذل
[ترجمه ترگمان]مثل، ای نه، ای نه، ای نه، ای نه، ای نه، ای نه، ای نه، ای نه، ای نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He knew her husband was very boorish and often striked her.
[ترجمه گوگل]او می دانست که شوهرش بسیار بداخلاق است و اغلب او را کتک می زد
[ترجمه ترگمان]می دانست که شوهرش خیلی بی نزاکت است و اغلب از او خوشش می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. That is indeed boorish and not the behaviour of our readers.
[ترجمه گوگل]این در واقع احمقانه است و رفتار خوانندگان ما نیست
[ترجمه ترگمان]این واقعا boorish است و نه رفتار خوانندگان ما
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His manner seemed rather boorish.
[ترجمه گوگل]رفتار او نسبتاً احمقانه به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که رفتار دوستانه ای دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Though the man I introduced to you last night looks somewhat boorish, he is a diamond in the rough.
[ترجمه گوگل]اگرچه مردی که دیشب به شما معرفی کردم تا حدودی احمق به نظر می رسد، اما او یک الماس درشت است
[ترجمه ترگمان]با وجود اینکه آن مرد که دیشب به شما معرفی کردم، مثل این بود که او الماس بسیار خشن و خشن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Kersey lit a cigarette; before uttering a word he was finding out how the accountant reacted to boorish police tactics.
[ترجمه گوگل]کرسی سیگاری روشن کرد قبل از اینکه کلمه ای به زبان بیاورد، متوجه می شد که حسابدار چه واکنشی نسبت به تاکتیک های کثیف پلیس نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]kersey یک سیگار روشن کرد؛ پیش از آنکه کلمه ای بر زبان آورد، متوجه شد که چگونه حسابدار به شیوه های رسمی پلیس رفتار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دهاتی (صفت)
boorish, doric, rustic, narrow-minded

خشن (صفت)
raucous, rough, harsh, coarse, randy, rude, sore, tough, high, brutish, brute, wooden, blatant, stark, impolite, bearish, churlish, caddish, unkempt, blowsy, blowzy, boorish, indelicate, ragged, brusque, stocky, gruff, hoarse, plebeian, offish, crusty, scabrous, woolly, ungracious, iron-bound, rough-and-ready, rowdy, scraggy, truculent, unmannered

بی نزاکت (صفت)
boorish, tactless, indelicate, indecorous, unceremonious, discourteous

انگلیسی به انگلیسی

• loutish, coarse, ill-bred, uncivilized
someone who is boorish behaves in a rough, impolite, and clumsy way.

پیشنهاد کاربران

بی نزاکت. بی شعور
مثال:
a boorish character
یک آدم بی شعور و بی نزاکت
rude and not considering other people's feelings
بی نزاکت ، دهاتی، بی ادبی

بپرس