boomerang

/ˈbuːməˌræŋ//ˈbuːməræŋ/

تف سربالا، کاری که به زیان انجام دهنده ی آن تمام شود، (به دست خود به خود) صدمه زدن، (سلاح بومیان استرالیا - چوب سرکجی که به طرف هدف می افکنند و در صورت عدم اصابت به سوی پرتاب کننده بر می گردد) تیر برگرد، لاو، چوب خمیده ای که پس از پرتاب شدن نزد پرتاب کننده برمیگردد، وسیله ای برای رسیدن بهدفی یا مخصوصا عملی که عکس العمل ان بخودفاعل متوجه باشد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a curved wooden club designed to return to the thrower when hurled, used as a hunting weapon by Australian aborigines.

- He hurled the boomerang into the air and caught it as it returned.
[ترجمه A.A] او بومرنگ را بطرف هوا پرتاب کرد و در حین برگشت اونو تو هوا گرفت
|
[ترجمه گوگل] او بومرنگ را به هوا پرتاب کرد و هنگام بازگشت آن را گرفت
[ترجمه ترگمان] به سرعت در هوا پرتاب شد و وقتی برگشت آن را گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a plan or scheme that unexpectedly backfires on its originator.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: boomerangs, boomeranging, boomeranged
• : تعریف: to return to or adversely affect the originator, as an actual boomerang or as a scheme that backfires.
مشابه: backfire

جمله های نمونه

1. The plan had a boomerang effect .
[ترجمه گوگل]این طرح اثر بومرنگ داشت
[ترجمه ترگمان] نقشه یه بومرنگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Our plan to take over the business could boomerang on us if we're not careful.
[ترجمه گوگل]اگر مواظب نباشیم، طرح ما برای تصدی این تجارت می‌تواند بر سر ما بومرگ بزند
[ترجمه ترگمان]اگر مراقب نباشیم، نقشه ما این است که با ما معامله کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Hey, who needs Dad when you have a boomerang?
[ترجمه گوگل]هی وقتی بومرنگ داری کی به بابا احتیاج داره؟
[ترجمه ترگمان]هی، کی به بابا احتیاج داره وقتی که تو یه بومرنگ داری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Boomerang was looking for tiny variations-ripples in space-in this background temperature.
[ترجمه گوگل]بومرنگ در این دمای پس‌زمینه به دنبال تغییرات کوچکی بود - موج‌هایی در فضا
[ترجمه ترگمان]Boomerang به دنبال تنوع بسیار کوچک در فضا - در این دمای پس زمینه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Conflicts that hurt others can have a boomerang effect if management senses productivity has been lowered.
[ترجمه گوگل]اگر مدیریت احساس کند بهره وری کاهش یافته است، درگیری هایی که به دیگران صدمه می زند، می توانند اثر بومرنگ داشته باشند
[ترجمه ترگمان]تعارضات که دیگران را آزار می دهد می تواند یک اثر بومرنگ داشته باشد اگر بهره وری حواس مدیریت کاهش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Developing a close relationship with your students can boomerang - you may lose their respect.
[ترجمه گوگل]ایجاد یک رابطه نزدیک با دانش آموزان شما می تواند بومرنگ باشد - ممکن است احترام آنها را از دست بدهید
[ترجمه ترگمان]توسعه یک رابطه نزدیک با دانش آموزان شما می تواند بومرنگ باشد که ممکن است احترام خود را از دست بدهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It dripped on to the boomerang tablecloth.
[ترجمه گوگل]روی سفره بومرنگ چکید
[ترجمه ترگمان]روی رومیزی می ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Sometimes, however, novel ideas can boomerang.
[ترجمه گوگل]با این حال، گاهی اوقات، ایده های بدیع می توانند بومرنگ شوند
[ترجمه ترگمان]اما گاهی اوقات ایده های جدید می توانند بومرنگ باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Because the boomerang is like crabgrass, Tom Arnold and Strom Thurmond, it keeps coming back.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که بومرنگ مانند خرچنگ، تام آرنولد و استروم تورموند است، مدام برمی‌گردد
[ترجمه ترگمان]چون بومرنگ مانند crabgrass، تام آرنولد و Strom Thurmond است، این بومرنگ ادامه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There's some speculation that the CLS's boomerang - shaped lights could spread to other Mercedes models.
[ترجمه گوگل]برخی گمانه زنی ها وجود دارد که چراغ های بومرنگ شکل CLS می تواند به سایر مدل های مرسدس سرایت کند
[ترجمه ترگمان]گمانه زنی هایی وجود دارد که لامپ های boomerang cls می تواند به مدل های مرسدس دیگر سرایت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He learns that buck passing as a boomerang.
[ترجمه گوگل]او می آموزد که آن دلار به عنوان بومرنگ عبور می کند
[ترجمه ترگمان]اون یاد می گیره که به عنوان یه بومرنگ رد میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Boomerang Nebula - the coolest place in the Universe?
[ترجمه گوگل]سحابی بومرنگ - جالبترین مکان در کیهان؟
[ترجمه ترگمان]بومرنگ سالته - باحال ترین مکان دنیا؟ -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The boomerang child phenomenon have becoming a social problem on nationwide scale.
[ترجمه گوگل]پدیده کودک بومرنگ به یک معضل اجتماعی در سطح کشور تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]پدیده بومرنگ یک مشکل اجتماعی در سطح ملی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Boomerang children are a growing social problem in some US communities.
[ترجمه گوگل]کودکان بومرنگ یک مشکل اجتماعی رو به رشد در برخی از جوامع ایالات متحده هستند
[ترجمه ترگمان]کودکان Boomerang یک مشکل اجتماعی رو به رشد در برخی از جوامع ایالات متحده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He learns that buck-passing acts as a boomerang.
[ترجمه گوگل]او می‌آموزد که پاس کردن به عنوان یک بومرنگ عمل می‌کند
[ترجمه ترگمان]او یاد می گیرد که به عنوان بومرنگ رفتار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• flat curved wooden missile which is designed to return to the thrower if hurled properly (developed by the australian aborigine); plan or remark which has unexpectedly negative results
return to the place of origin, work like a boomerang
a boomerang is a curved piece of wood which comes back to you if you throw it correctly. boomerangs were used by australian natives as weapons.
if a plan boomerangs, it has an unexpectedly bad effect on the person who is carrying it out.

پیشنهاد کاربران

لانگمن دیکشنری :
۱ _ بومرنگ
Curved stick which makes a circle and comes back when thrown
۲ _ اثر معکوس دادن
Have the opposite effect to that intended
نتیجه معکوس دادن
Putin thought Ukraine war was a missile to Nato. It may be a boomerang
coming back, returning, or backfiring
نتیجه معکوس ( داشتن ) ، اثر معکوس ( داشتن ) ، تف سربالا
مثال؛
For instance, if someone tries to spread a rumor about you, but it ends up backfiring, you might say, “That rumor really boomeranged on them. ”
...
[مشاهده متن کامل]

In a discussion about karma, someone might say, “What goes around, comes around. It always boomerangs. ”
A person reflecting on their past actions might say, “I never expected my mistakes to boomerang on me like this. ”

boomerang hires
بازگشت نیروی سابق، جذب دوباره نیروی قبلی
《 پارسی را پاس بِداریم》
boomerang
پَرتآمَد ( پَرت آمَد )
پَرتاگَرد ، پَرتاگَشت
Boomerang effect یعنی اثر معکوس ، اثری که به سمت خودمان برمیگردد و نتیجه عکس میدهد
Boomerang kids بچه هایی که هر کجا میروند باز به خانه برمیگردند
Boomerang کلا یعنی معکوس ، برگشتی

بازگشت نیروی کار شایسته boomerang employees

بپرس