bookshelf

/ˈbʊkˌʃelf//ˈbʊkʃelf/

تاقچه ی کتاب، قفسه ی کتاب، طاقچه کتاب درقفسه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: bookshelves
• : تعریف: a shelf, alone or as part of a set, for books.

جمله های نمونه

1. I tried to bring some order to the bookshelf.
[ترجمه امیرحسین] سعی کردم یکمی به کتابخانه نظم بدم
|
[ترجمه گوگل]سعی کردم کمی نظم به قفسه کتاب بیاورم
[ترجمه ترگمان]سعی کردم چند تا سفارش به قفسه کتاب بیاورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She dusted all the books on the bookshelf.
[ترجمه گوگل]تمام کتاب های قفسه کتاب را گردگیری کرد
[ترجمه ترگمان]همه کتاب ها را روی قفسه کتاب گردگیری می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His books were ranked tidily on the bookshelf.
[ترجمه گوگل]کتاب های او مرتب در قفسه کتاب ها رتبه بندی می شدند
[ترجمه ترگمان]کتاب های او در ردیف سوی کتابخانه قرار داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Jack edged the dictionary in on the bookshelf.
[ترجمه گوگل]جک فرهنگ لغت را در قفسه کتاب گذاشت
[ترجمه ترگمان]جک کتاب لغت را به سمت کتابخانه کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Please reach the atlas down from the bookshelf.
[ترجمه گوگل]لطفاً از قفسه کتاب به اطلس برسید
[ترجمه ترگمان]لطفا به اطلس دسترسی پیدا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The books were back on the bookshelf.
[ترجمه گوگل]کتابها دوباره در قفسه کتابها قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]کتاب ها بر روی قفسه کتاب باز بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I cleared off the bookshelf and put these new books on it.
[ترجمه گوگل]قفسه کتاب را پاک کردم و این کتاب های جدید را روی آن گذاشتم
[ترجمه ترگمان]از قفسه کتاب ها بیرون آمدم و کتاب های جدید را روی آن گذاشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Our bookshelf is fastened to the wall.
[ترجمه گوگل]قفسه کتاب ما به دیوار بسته شده است
[ترجمه ترگمان]قفسه کتاب ما به دیوار بسته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A recommended addition to the bookshelf for reference purposes.
[ترجمه گوگل]افزودنی توصیه شده به قفسه کتاب برای اهداف مرجع
[ترجمه ترگمان]یک اضافه کردن پیشنهادی به قفسه کتاب برای اهداف مرجع
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He has also rigged up a special bookshelf a table turned upside down-for his top-bunk bed where he keeps his current books.
[ترجمه گوگل]او همچنین یک قفسه مخصوص کتاب درست کرده است که میزی آن را وارونه کرده است و برای تخت دو طبقه خود جایی که کتاب های فعلی خود را در آن نگهداری می کند
[ترجمه ترگمان]او همچنین یک قفسه مخصوص قفسه کتاب را نصب کرده بود که وارونه شده بود - برای تخت خواب تختش که در آن او کتاب های جدیدش را نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Who's messed up the bookshelf?
[ترجمه گوگل]چه کسی قفسه کتاب را به هم ریخته است؟
[ترجمه ترگمان]چه کسی قفسه کتاب را به هم ریخته؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Indeed I piled up on my home bookshelf many more volumes than appear here and which I have regretfully had to omit.
[ترجمه گوگل]در واقع من در قفسه‌ی کتاب‌های خانه‌ام خیلی بیشتر از آنچه در اینجا آمده است جمع کردم و متأسفانه مجبور شدم آن‌ها را حذف کنم
[ترجمه ترگمان]در واقع چندین جلد کتاب در کتابخانه خودم جمع کردم تا اینکه اینجا ظاهر شوم و با کمال تاسف باید آن را حذف کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I am neaten the books on the low bookshelf.
[ترجمه گوگل]من کتاب‌های موجود در قفسه‌ی پایین را مرتب کرده‌ام
[ترجمه ترگمان]من کتاب ها را از قفسه پایین قفسه کتاب پایین می اندازم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. My dictionary has disappeared from my bookshelf where I put it.
[ترجمه گوگل]فرهنگ لغت من از قفسه کتابم جایی که گذاشتم ناپدید شد
[ترجمه ترگمان]فرهنگ لغت من از قفسه کتاب من جایی که آن را گذاشتم، ناپدید شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• bookcase, shelf used to store books
a bookshelf is a bookcase, or a shelf on which you keep books.
rank used for storing books, bookcase

پیشنهاد کاربران

لیست لوازم اتاق خواب به انگلیسی:
✅Mirror:آیینه
✅Picture:عکس
✅Pillow:بالشت
✅Bed:تخت، تختخواب
✅Sheet:ملحفه
✅Blanket:پتو
✅Desk:میز
✅Bookshelf: قفسه کتاب
✅Clock:ساعت
✅Mattress:تشک
✅Curtain:پرده
✅Dressing table:میزآرایش
✅Anglepoise lamp:چراغ مطالعه
✅Closet:کمد
کتابخانه
قفسه کتاب

بپرس