• (1)تعریف: a strip of leather, fabric, or paper placed between pages to mark a place in a book.
• (2)تعریف: in computing, a user's stored link to a previously visited location on the Internet, often displayed on-screen as a menu item or icon.
- He has organized his bookmarks into twenty subject categories.
[ترجمه گوگل] او بوک مارک های خود را در بیست دسته موضوعی سازماندهی کرده است [ترجمه ترگمان] او bookmarks را به بیست رده موضوع تقسیم کرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. Don't forget to bookmark this page.
[ترجمه گوگل]فراموش نکنید که این صفحه را نشانه گذاری کنید [ترجمه ترگمان]فراموش نکنید که در این صفحه چوب الف گذاشته شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I created a bookmark for my favourite website.
[ترجمه عاطی] من یک نشانه برای وبسایت مورد علاقه ام درست کردم.
|
[ترجمه گوگل]من یک نشانک برای وب سایت مورد علاقه خود ایجاد کردم [ترجمه ترگمان]من یک چوب الف برای وب سایت مورد علاقه من ایجاد کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Keep this site as a bookmark.
[ترجمه گوگل]این سایت را به عنوان نشانک نگه دارید [ترجمه ترگمان]این مکان را به عنوان یک چوب الف نگاه دارید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Do you want to bookmark this site?
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید این سایت را نشانه گذاری کنید؟ [ترجمه ترگمان]آیا می خواهید این سایت را تبلیغ کنید؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I used a bookmark so that I wouldn't lose my place .
[ترجمه گوگل]برای اینکه جایم را گم نکنم از نشانک استفاده کردم [ترجمه ترگمان]لای کتاب را نشان می دادم تا جای خود را از دست ندهم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She placed a bookmark between the pages to mark her place .
[ترجمه گوگل]او یک نشانک بین صفحات قرار داد تا مکان خود را مشخص کند [ترجمه ترگمان]او یک چوب الف بین صفحات قرار داد تا جای او را مشخص کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She had marked her place with a bookmark.
[ترجمه گوگل]او جای خود را با یک نشانک مشخص کرده بود [ترجمه ترگمان]جای خود را نشان می داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. If everyone in your Pack makes a bookmark, you can exchange them as part of your Thinking Day celebrations.
[ترجمه گوگل]اگر همه افراد در بسته شما یک نشانک ایجاد کنند، می توانید آنها را به عنوان بخشی از جشن های روز تفکر خود مبادله کنید [ترجمه ترگمان]اگر همه در گروه شما یک چوب الف داشته باشند، می توانید آن ها را به عنوان بخشی از مراسم روز تفکر خود مبادله کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Every other bookmark was a blank shred of typing paper.
[ترجمه گوگل]هر نشانک دیگر یک تکه کاغذ تایپ خالی بود [ترجمه ترگمان]نشان می داد که هر نشان دیگری کاغذ سفیدی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I still keep as a bookmark my ticket for the 1989 Revolution Day parade in Red Square.
[ترجمه گوگل]من هنوز بلیط خود را برای رژه روز انقلاب 1989 در میدان سرخ به عنوان نشانک نگه می دارم [ترجمه ترگمان]من همچنان به عنوان یک چوب الف برای رژه روز انقلاب ۱۹۸۹ در میدان سرخ در نظر گرفته می شوم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Can you keep one bookmark in the page for the gospel and turn to our epistle in 1 Corinthians
[ترجمه گوگل]آیا می توانید یک نشانک در صفحه انجیل نگه دارید و به رساله ما در اول قرنتیان مراجعه کنید [ترجمه ترگمان]آیا می توانید یک چوب الف را در صفحه انجیل نگه دارید و به عنوان epistle در ۱ Corinthians مراجعه کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. An invalid bookmark was passed into a table method.
[ترجمه گوگل]یک نشانک نامعتبر به روش جدول منتقل شد [ترجمه ترگمان]یک چوب الف نا معتبر به روش جدولی وارد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Creates a new bookmark for the selected code item.
[ترجمه گوگل]یک نشانک جدید برای مورد کد انتخاب شده ایجاد می کند [ترجمه ترگمان]یک چوب الف جدید برای مورد کد انتخاب شده ایجاد می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. This makes it extremely simple to save what you find with an electronic bookmark so you can return to it later.
[ترجمه گوگل]این امر ذخیره آنچه را که با یک نشانک الکترونیکی پیدا می کنید بسیار ساده می کند تا بتوانید بعداً به آن بازگردید [ترجمه ترگمان]این کار بسیار ساده است که آنچه را با یک چوب الف الکترونیکی پیدا می کنید، ذخیره کنید تا بتوانید بعدا به آن برگردید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
چوب الف (اسم)
bookmark
نشان لای کتاب (اسم)
bookmark
تخصصی
[کامپیوتر] نشان لای کتاب - محل نشان گذاری شده در فایلی که در حال ویرایش است . برخی از برنامه های ویرایشگر به کاربر امکان می دهند تا از این نشانها برای بازگشت سریع به نفاط خاصی از فایل استفاده کند . آدرس نشان گذاری شده در سیستم www برنامه های web معمولا"به کاربران امکان می دهند که آدرسهای صفحات web را ثبت کنند تا در آینده بدون نوشتن آدرس به طور مستقیم وارد آنها شود
انگلیسی به انگلیسی
• save a piece of information for future use; save the address of a web site on one's list of favorites (computers) page marker, something used to mark the page of a book (strip of paper, fabric or leather inserted between the pages of a book); internet address saved in a user's list of favorite sites (computers) a bookmark is a narrow piece of card or leather that you put between the pages of a book so that you can find a particular page easily.
پیشنهاد کاربران
تا کجا
صفحه نما/چوب الف/نشان گذار
bookmark ( علوم کتابداری و اطلاع رسانی ) واژه مصوب: چوق الف تعریف: قطعه ای از جنس کاغذ یا چوب یا چرم یا جز آن که برای مشخص کردن صفحۀ موردنظر در بین اوراق کتاب گذاشته می شود
�کتاب نشان� هم شاید معادل خوبی باشه.
علامت گذار
نشانگر کتاب
Verb - transitive : ذخیره کردن آدرس یک سایت یا پیج در اینترنت، به طوری که بتوان آن را به سادگی مجددا پیدا کرد.
برگزیدن، نشانه گذاری کردن، علامت گذاشتن، نشان دار کردن