bookend

/ˈbʊˌkend//ˈbʊkend/

(تخته یا فلزی به شکل "l" که در انتهای یک ردیف کتاب قرار می دهند تا از افتادن آخرین کتاب جلوگیری کند) ته کتابی، حایل کتاب، (تخته یا فلزی به شکل l که در انتهای یک ردیف کتاب قرار می دهند تا از افتادن آخرین کتاب جلوگیری کند) ته کتابی، تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a support, often ornamental and in a pair, used to prop up the end of a row of books.

جمله های نمونه

1. As I walked through the door one of the two book-end bouncers began to saunter over to the reception desk.
[ترجمه گوگل]همانطور که از در عبور می کردم، یکی از دو کتابفروشی شروع کرد به سمت میز پذیرش
[ترجمه ترگمان]وقتی از در وارد شدم، یکی از دو bouncers آخر کتاب شروع به پرسه زدن به میز پذیرش کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The rapids was bookended by cliffs; there was no way to portage and no way to line.
[ترجمه گوگل]رپیدز توسط صخره ها محصور شده بود نه راهی برای جابجایی و نه راهی برای خط کشی وجود داشت
[ترجمه ترگمان]تند رفتن از صخره های تند بود؛ راهی برای حمل بار وجود نداشت و راهی برای عبور از آنجا وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Visits to the restaurant bookend the Labour years; shortly after his election in 199 Tony Blair and wife Cherie dined with Bill and Hillary Clinton there.
[ترجمه گوگل]بازدید از رستوران در پایان سال های کار اندکی پس از انتخاب او در سال 199، تونی بلر و همسرش چری با بیل و هیلاری کلینتون در آنجا شام خوردند
[ترجمه ترگمان]بعد از انتخابات او در ۱۹۹ تونی بلر و همسرش Cherie با بیل و هیلاری کلینتون در آنجا شام خوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The utility model discloses a bookend capable of growing out vegetable, which is a scientific fun bookend of an intelligence working type, having the capability of growing out vegetables.
[ترجمه گوگل]مدل سودمند یک دفترچه با قابلیت پرورش سبزیجات را نشان می‌دهد، که یک کتاب سرگرم‌کننده علمی از نوع هوشمند کاری است، که دارای قابلیت رشد سبزیجات است
[ترجمه ترگمان]مدل مصرفی، a را نشان می دهد که قابلیت رشد سبزیجات را دارد، که نوعی سرگرمی علمی از نوع کار اطلاعاتی است که قابلیت رشد سبزیجات را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A bookend to eight years indelibly marked by terrorism, two wars and recessions, the 13-minute speech was Bush's last opportunity before he leaves office Tuesday to defend his presidency.
[ترجمه گوگل]این سخنرانی 13 دقیقه ای آخرین فرصت بوش قبل از ترک دفتر در روز سه شنبه برای دفاع از ریاست جمهوری خود بود
[ترجمه ترگمان]این سخنرانی ۱۳ دقیقه ای قبل از ترک دفتر سه شنبه برای دفاع از ریاست جمهوری خود، به مدت هشت سال در اثر تروریسم، دو جنگ و رکود، آخرین فرصت بوش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. What we're doing here is repurposing a stamped-metal bookend.
[ترجمه گوگل]کاری که ما در اینجا انجام می دهیم، تغییر کاربری یک قفسه فلزی مهر شده است
[ترجمه ترگمان]کاری که اینجا داریم می کنیم اینه که تبدیل به یه فلز روغنی شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Bush and Biden trips to Sichuan bookend one of the world's greatest stories: the rise of China and its emergence as a global juggernaut.
[ترجمه گوگل]سفر بوش و بایدن به سیچوان یکی از بزرگ‌ترین داستان‌های جهان را به پایان می‌رساند: ظهور چین و ظهور آن به‌عنوان یک غارتگر جهانی
[ترجمه ترگمان]سفر بوش و بایدن به سیشوان، یکی از بزرگ ترین داستان های جهان است: ظهور چین و ظهور آن به عنوان یک نیروی عظیم جهانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I have bookend boys with girl fillers and three grandchildren ages and
[ترجمه گوگل]من پسرهای کتابفروشی دارم با فیلرهای دختر و سه نوه سن و سال و
[ترجمه ترگمان]من بچه های bookend با fillers دختر و سه نوه دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The all-important bookend core value.
[ترجمه گوگل]ارزش اصلی پایان کتاب بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]ارزش اصلی bookend bookend
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The onyx was shipped to Tijuana to be fabricated into bookends, chessmen and other tourist kitsch.
[ترجمه گوگل]اونیکس به تیجوانا فرستاده شد تا در قفسه‌های کتاب، شطرنج‌زنان و سایر کیچ‌های توریستی ساخته شود
[ترجمه ترگمان]این onyx به Tijuana انتقال داده شد تا به bookends، مهره های شطرنج و سایر کالاهای توریستی تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Books on board Kids may keep their books shipshape if you give them this pair of Noah's Ark bookends.
[ترجمه گوگل]کتاب‌های داخل کشتی اگر این جفت قفسه کتاب کشتی نوح را به آنها بدهید، بچه‌ها ممکن است کتاب‌هایشان را به شکل کشتی حفظ کنند
[ترجمه ترگمان]کتاب های روی تخته، اگر این جفت مجسمه نوح را به آن ها بدهید، کتاب ها را مرتب نگه می دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. For the rest, the two goalkeepers were as busy as bookends.
[ترجمه گوگل]برای بقیه، دو دروازه بان به اندازه دفترچه ها مشغول بودند
[ترجمه ترگمان]به خاطر استراحت، آن دو نفر دیگر هم مثل مجسمه bookends مشغول بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Hood ornaments of streamlined nymphs bearing tiny globes stood as bookends to his Architectural Digests.
[ترجمه گوگل]زیورآلات کلاهی از پوره‌های ساده که دارای کره‌های کوچک هستند به‌عنوان دفترچه‌ای برای خلاصه‌های معماری او قرار داشتند
[ترجمه ترگمان]تزیینات شنل پوش nymphs که globes کوچک در آن ایستاده بود مثل مجسمه مجسمه digests بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. While Deion Sanders received most of the pre-game ballyhoo, his bookend Brown went about his business with little or no fanfare.
[ترجمه گوگل]در حالی که دیون سندرز بیشتر بالیوهای قبل از بازی را دریافت کرد، براون کتاب او با هیاهوی کم یا بدون هیاهو به کار خود ادامه داد
[ترجمه ترگمان]در حالی که Deion ساندرز قسمت اعظم مسابقات پیش از بازی را دریافت کرده بود، bookend براون با کمی هیاهو به کار خود ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• heavy object used to support a row of books
bookends are a pair of supports which are used to hold a row of books in an upright position by placing one at each end of the row.
stand placed at the end of a row of books to prevent them from falling

پیشنهاد کاربران

نگه دارنده کتاب ، کتاب گیر
به وسیله ای گفته میشه که از دو طرف تعداد معدودی از کتاب ها را ثابت نگه میدارد
A heavy object or moveable support placed at one or both ends of a row of books for the purpose of keeping them upright
غش گیر
bookend can be used as a verb meaning to occur or be located at the beginning and
end of
به عنوان فعل/ اتفاق افتادن، رخ دادن، واقع شدن در ابتدا یا انتهای چیزی
His term in office was bookended by crises
...
[مشاهده متن کامل]

These ten days of clashes followed Syrian and Iranian media reports of Israeli airstrikes in Syria and also were bookended by Iranian threats to US forces in Syria

منابع• https://www.dictionary.com/browse/bookend

بپرس