booked

/ˈbʊk//bʊk/

(noun) کتاب the writing of this book took ten years نگارش این کتاب ده سال طول کشید a book of poetry کتاب شعر a book of history کتاب تاریخ (noun) دفتر، دفتر روزانه، نامه an account book دفتر حساب he is going to help me go over my books در رسیدگی به دفاترم به من کمک خواهد کرد a book of stamps دفترچه تمبر (verb transitive) (جا، اتاق، میز) رزرو کردن، گرفتن، (بلیت) (از پیش) خریدن i have booked two seats on the next flight دو صندلی در پرواز بعدی رزرو کرده ام (verb intransitive) جا رزرو کردن، جا گرفتن book in (or into) a hotel (etc.) در دفتر هتل ثبت نام کردن و جا گرفتن booked up (or fully booked) (رستوران و هتل و هواپیما و غیره) پر all of the hotels in town were fully booked up همه ی هتل های شهر کاملا پر بود (verb transitive) (توسط پلیس) تخلف کسی را در دفتر کلانتری ثبت کردن، (اسم) وارد کردن، ثبت کردن i was booked for speeding yesterday دیروز پلیس نام مرا به خاطر سرعت زیاد یادداشت کرد

جمله های نمونه

1. booked up (or fully booked)
(رستوران و هتل و هواپیما و غیره) پر

2. i have booked two seats on the next flight
دو صندلی در پرواز بعدی رزرو کرده ام.

3. i was booked for speeding yesterday
دیروز پلیس نام مرا به خاطر سرعت زیاد یادداشت کرد.

4. all of the hotels in town were fully booked up
همه ی هتل های شهر کاملا پر بود.

5. St Just seemed pretty booked up, but we managed to find a room at the George.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که St Just رزرو شده بود، اما ما موفق شدیم اتاقی در جورج پیدا کنیم
[ترجمه ترگمان]سنت به نظر خیلی رزرو شده بود ولی ما تونستیم یه اتاق تو جرج پیدا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We are booked through to New York.
[ترجمه گوگل]ما از طریق نیویورک رزرو شده ایم
[ترجمه ترگمان]ما به نیویورک می رویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Those people haven't booked in yet.
[ترجمه نازنین] این مردم هنوز در جمع نیستند
|
[ترجمه گوگل]آن افراد هنوز رزرو نکرده اند
[ترجمه ترگمان]آن مردم هنوز درگیر نشده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We booked two tables at our favourite restaurant.
[ترجمه گوگل]ما دو میز در رستوران مورد علاقه خود رزرو کردیم
[ترجمه ترگمان]ما دو میز را در رستوران مورد علاقه اش رزرو کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He immediately booked a flight to Toulouse.
[ترجمه گوگل]او بلافاصله یک پرواز به تولوز رزرو کرد
[ترجمه ترگمان]او بلافاصله یک پرواز به تولوز را رزرو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They booked in using a false name.
[ترجمه گوگل]آنها با استفاده از یک نام جعلی رزرو کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها با استفاده از یک اسم دروغین درگیر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We booked the holiday on a whim.
[ترجمه گوگل]ما تعطیلات را از روی هوس رزرو کردیم
[ترجمه ترگمان]ما برای یک هوس تعطیلات را رزرو کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The lecturer is booked for every night of the week.
[ترجمه گوگل]مدرس برای هر شب هفته رزرو شده است
[ترجمه ترگمان]سخنران هر شب هفته رزرو می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I've booked the discotheque for the party.
[ترجمه گوگل]من دیسکوتک را برای مهمانی رزرو کرده ام
[ترجمه ترگمان]من the را برای مهمانی رزرو کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I'm sorry. We're all booked up tonight.
[ترجمه گوگل]متاسفم همه ما امشب رزرو شده ایم
[ترجمه ترگمان]متاسفم ما همه جا رزرو شده بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The restaurant is fully booked this evening.
[ترجمه گوگل]رستوران امروز عصر به طور کامل رزرو شده است
[ترجمه ترگمان]رستوران امشب کاملا رزرو شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• reserved, ordered in advance; recorded, inscribed

پیشنهاد کاربران

تحویل گرفتن ( تحویل گرفتن هتل )
دوستان معنیش رو به صورت فعل میگید ، با تشکر.
رزرو شده
پر شده
رزور کردن
رزرو
ثبت کردن

بپرس