book fair

جمله های نمونه

1. She is organizing next year's book fair.
[ترجمه محمودی] او , سال آینده , نمایشگاه کتاب را برگزار می کند
|
[ترجمه گوگل]او نمایشگاه کتاب سال آینده را برگزار می کند
[ترجمه ترگمان]او نمایشگاه کتاب سال آینده را برگزار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Do you want to go to book fair with my cousin and me tomorrow?
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید فردا با من و پسر عمویم به نمایشگاه کتاب بروید؟
[ترجمه ترگمان]دوست داری فردا با من و پسر خاله ام به بازار برویم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Book Fair is now reduced to booksellers early rejection goods mule market.
[ترجمه گوگل]نمایشگاه کتاب در حال حاضر به کتابفروشان بازار قاطر کالاهای رد زودهنگام کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]نمایشگاه کتاب در حال حاضر در بازار فروش کالا به کتابفروشان کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I followed two literature lovers into the Frankfurt Book Fair last month.
[ترجمه گوگل]ماه گذشته دو دوستدار ادبیات را در نمایشگاه کتاب فرانکفورت دنبال کردم
[ترجمه ترگمان]ماه گذشته دو عاشق ادبیات را به نمایشگاه کتاب فرانکفورت دنبال کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The 2010 Spring Book Fair in Ditan Park attracted only a modest group of visitors on its opening day, with nippy weather and a decline in public interest blamed.
[ترجمه گوگل]نمایشگاه کتاب بهاره سال 2010 در پارک دیتان تنها یک گروه متوسط ​​از بازدیدکنندگان را در روز افتتاحیه خود به خود جلب کرد که دلیل آن آب و هوای بد و کاهش علاقه عمومی بود
[ترجمه ترگمان]نمایشگاه کتاب بهار ۲۰۱۰ در Ditan پارک، تنها یک گروه کوچک از بازدیدکنندگان را در روز افتتاح خود به همراه آب و هوای nippy و کاهش بهره عمومی، جذب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The 2010 Spring Book Fair in Ditan Park attracted only a modest group of visitors at its opening day on Thursday, with nippy weather and a decline in public interest blamed.
[ترجمه گوگل]نمایشگاه کتاب بهاره 2010 در پارک دیتان در روز افتتاحیه خود در روز پنج شنبه تنها گروه متوسطی از بازدیدکنندگان را به خود جلب کرد که دلیل آن آب و هوای بد و کاهش علاقه عمومی بود
[ترجمه ترگمان]نمایشگاه کتاب بهار ۲۰۱۰ در Ditan پارک، تنها یک گروه کوچک از بازدیدکنندگان را در روز پنج شنبه، با آب و هوای nippy و کاهش بهره عمومی، جذب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Yesterday, he went to a book fair and bought a lot of books.
[ترجمه گوگل]دیروز به نمایشگاه کتاب رفت و کتاب های زیادی خرید
[ترجمه ترگمان]دیروز به نمایشگاه کتاب رفت و کتاب های زیادی خرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Frankfurt International book fair Grand opening on 13 October.
[ترجمه گوگل]افتتاحیه بزرگ نمایشگاه بین المللی کتاب فرانکفورت در 13 اکتبر
[ترجمه ترگمان]نمایشگاه بین المللی کتاب فرانکفورت در ۱۳ اکتبر افتتاح شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A book fair is to be held next month.
[ترجمه گوگل]نمایشگاه کتاب قرار است ماه آینده برگزار شود
[ترجمه ترگمان]یک نمایشگاه کتاب در ماه آینده برگزار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In a book fair, books are usually sold at lower price.
[ترجمه گوگل]در نمایشگاه کتاب معمولاً کتاب ها با قیمت کمتری فروخته می شود
[ترجمه ترگمان]در یک نمایشگاه کتاب، کتاب ها معمولا با قیمت پایین تر فروخته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I bought this book from the Book Fair, the girl in the book is very sexy.
[ترجمه گوگل]من این کتاب را از نمایشگاه کتاب خریدم، دختر کتاب بسیار سکسی است
[ترجمه ترگمان]من این کتاب را از نمایشگاه کتاب خریدم، دختر در کتاب بسیار سکسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. FRANKFURT - The Frankfurt Book Fair is about literature, art, and culture. It's also a platform for controversy.
[ترجمه گوگل]فرانکفورت - نمایشگاه کتاب فرانکفورت درباره ادبیات، هنر و فرهنگ است همچنین بستری برای بحث و جدل است
[ترجمه ترگمان]FRANKFURT - نمایشگاه کتاب فرانکفورت در مورد ادبیات، هنر و فرهنگ است همچنین یک سکو برای بحث و جدل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We'll have a society second hand book fair.
[ترجمه گوگل]ما نمایشگاه کتاب دست دوم جامعه خواهیم داشت
[ترجمه ترگمان]ما یک کتاب دست دوم به دست می گیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• bazaar where books (often of a specific genre) are sold

پیشنهاد کاربران