• (1)تعریف: strongly rhythmic rock-'n'-roll with a fast tempo, often in a blues form.
• (2)تعریف: boogie-woogie.
فعل ناگذر ( intransitive verb )حالات: boogies, boogieing, boogied
• : تعریف: to dance to boogie or other rock-'n'-roll.
جمله های نمونه
1. Let's boogie on down to the corner.
[ترجمه مهلا] بزن بریم یه گوشه ای شل کنیم ( بیخیال بشیم ) و لذت ببریم
|
[ترجمه گوگل]بیایید تا گوشه بوگی کنیم [ترجمه ترگمان]بیا بریم اون گوشه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. At night, a good place to boogie through till sunrise is the Pink Panther Bar.
[ترجمه گوگل]در شب، یک مکان خوب برای بوگی تا طلوع آفتاب، بار پلنگ صورتی است [ترجمه ترگمان]شب خوبی بود و تا طلوع خورشید یک جای خوب برای رقص وجود داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I also use a Boogie and split the signal from a foot pedal to two amps usually.
[ترجمه گوگل]من همچنین از Boogie استفاده می کنم و سیگنال را از یک پدال پا به دو آمپر تقسیم می کنم [ترجمه ترگمان]همچنین از یک Boogie استفاده می کنم و سیگنال را از یک پدال یک پا به دو تقویت کننده تقسیم می کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Southern-fried boogie rock at its finest.
[ترجمه گوگل]بوگی راک سرخ شده جنوبی در بهترین حالت خود [ترجمه ترگمان] با یه صخره راک جنوبی که از بهترین ها قرار داره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I've got to boogie - see you later.
[ترجمه گوگل]من باید بوگی کنم - بعدا می بینمت [ترجمه ترگمان] بعدا باه ات میام - بعدا میبینمت - [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Swap with cash for bigger Boogie.
[ترجمه گوگل]با پول نقد با Boogie بزرگتر تعویض کنید [ترجمه ترگمان]جایی که برای خودمون پول داشته باشه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Dance fans can boogie at Club Oasis and Paradise Beach.
[ترجمه گوگل]طرفداران رقص می توانند در کلاب اوسیس و ساحل پارادایس بوگی کنند [ترجمه ترگمان]طرفداران رقص می توانند به Oasis کلاب و ساحل بهشت boogie [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. From sultry crooners to hillbilly boogie, Case's voice always sounds at home in her material.
[ترجمه گوگل]صدای کیس، از آهنگسازهای خجالتی گرفته تا بوگی های تپه ای، همیشه در مطالبش در خانه به گوش می رسد [ترجمه ترگمان]از sultry گرم و سوزان به موسیقی جنگلی، صدای Case همیشه در خانه به گوش می رسد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I like a good boogie.
[ترجمه گوگل]من یک بوگی خوب را دوست دارم [ترجمه ترگمان] از یه رقص خوب خوشم میاد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Its " Boogie Nights" meets "Spinal Tap" in this rowdy and heartwarming tale of life in the adult film industry.
[ترجمه گوگل]«شبهای بوگی» آن با «اسپینال تپ» در این داستان جنجالی و دلانگیز از زندگی در صنعت فیلمهای بزرگسالان ملاقات میکند [ترجمه ترگمان]شب های \"Boogie\" آن را در این داستان پر سر و صدا و دلگرم کننده زندگی در صنعت فیلم بزرگ سال می بیند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Country Boogie is a cross between the bluesy inflections of honky tonk and the polished style of the Nashville sound.
[ترجمه گوگل]کانتری بوگی تلاقی بین انحرافات آبی هونکی تانک و سبک صیقلی صدای نشویل است [ترجمه ترگمان]Boogie کانتری، صلیبی بین روش bluesy honky of و سبک صیقلی صدای نشویل می باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A: Have you seen my boogie board lying around anywhere?
[ترجمه گوگل]پاسخ: آیا تخته بوگی من را در جایی دیده اید؟ [ترجمه ترگمان]آیا تخته موج سواری منو هر جایی دیدی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. And when it's time to boogie down, you probably't shove a cassette into your 8 - track player.
[ترجمه گوگل]و هنگامی که زمان آن فرا می رسد، احتمالاً یک نوار کاست را به پخش کننده 8 آهنگ خود وارد نمی کنید [ترجمه ترگمان]و وقتی زمانش رسیده باشه که بریم و یه نوار رو تو فیلم ۸ نفره تو هل بدی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Boogie, here since 195 driving a clattering old van.
[ترجمه گوگل]بوگی، از سال 195 اینجا رانندگی می کند و یک ون قدیمی تلو تلو می خورد [ترجمه ترگمان]داستان ما، از وقتی که ۱۹۵ و یک ون قدیمی را می راند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• dance energetically (esp. to rock music); depart, leave; move quickly (slang) boogie woogie (form of jazz), jazz piano style when you boogie, you dance to fast pop music; an informal word.
پیشنهاد کاربران
رقصیدن یا حرکت کردن به همراه موسیقی
to dance to pop music فعل و اسم رقصیدن ( رقص ) با موسیقی پاپ We boogied away all night long. You work hard all week, you're entitled to a boogie now and then.
نیم تخته سبک موج سواری تخته بوگی
نوعی رقص تند
رفتن، ترک کردن، To get going, to leave . I'll just grab my portfolio and we will boogie