بر سر (کسی) کوفتن (با صدای عمیق و پرطنین)، ضربه بر سر، خوردن سر به چیزی، صدای خوردن کله به چیزی، صدای خوردن چیزی به سر، تلق، دنگ، خوردن سر به چیزی صدای خوردن کله به چیزی
فعل گذرا ( transitive verb )حالات: bonks, bonking, bonked
• : تعریف: to strike (the head) with a hollow sound.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to strike one's head against something accidentally.
اسم ( noun )
• : تعریف: a blow to the head, or the sound resulting from such a blow.
جمله های نمونه
1. He got a bonk on the head when he fell out of bed.
[ترجمه zero] یک ضربه خورد به سرش وقتی که از تخت بیرون افتاد.
|
[ترجمه گوگل]وقتی از رختخواب افتاد روی سرش گیر کرد [ترجمه ترگمان]وقتی از تخت پایین افتاد، یک کپسول روی سر گذاشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. She wasn't interested in having a quick bonk.
[ترجمه گوگل]او علاقه ای به داشتن یک بنک سریع نداشت [ترجمه ترگمان]او علاقه ای به خوردن یک کپسول تند نداشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Snort, dance, bonk, snort some more - bloody good value, old Henry.
[ترجمه گوگل]خرخر، رقص، خرخر کردن، خروپف بیشتر - ارزش خونین، هنری پیر [ترجمه ترگمان]، Snort، رقص، bonk و یه خورده ارزش دیگه ای داشته باش، هنری پیر [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. A quick bonk in a lay-by is not my idea of romance.
[ترجمه گوگل]یک غوغای سریع در یک لم یزرع تصور من از عاشقانه نیست [ترجمه ترگمان]یک ضربه سریع در یک بس تر مرگ، ایده من از عشق نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. But she will bonk just about anybody on the crew.
[ترجمه گوگل]اما او تقریباً هر کسی را که در خدمه حضور داشته باشد، گیج خواهد کرد [ترجمه ترگمان]ولی اون فقط در مورد هر کسی که روی جاشو ان حرف نمیزنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. That doesn't mean she doesn't want to bonk you in the Holiday Inn hot tub.
[ترجمه گوگل]این بدان معنا نیست که او نمیخواهد شما را در جکوزی هتل هالیدی اینن غمگین کند [ترجمه ترگمان]این به این معنی نیست که او نمی خواهد تو را در آن طشت داغ هتل پر کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Winter is the worst time to "bonk" because you run out of energy.
[ترجمه گوگل]زمستان بدترین زمان برای "چون زدن" است زیرا انرژی شما تمام می شود [ترجمه ترگمان]زمستان بدترین زمان برای \"bonk\" است زیرا شما انرژی خود را از دست می دهید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Bonk computer must be in a primitive and exotic game scene with the first block in front of him break all the obstacles, drooling from the evil hands of the king rescued the princess.
[ترجمه گوگل]کامپیوتر Bonk باید در یک صحنه بازی بدوی و عجیب و غریب با اولین بلوک در مقابل او تمام موانع را بشکند و از دستان شیطانی شاه شاهزاده خانم را نجات دهد [ترجمه ترگمان]کامپیوتر Bonk باید در صحنه یک بازی بدوی و عجیب با اولین بلوک جلو او برخورد کند و همه موانع را از بین ببرد، آب دهانش از دست شیطانی شاه زاده شده بود که شاهزاده خانم را نجات داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. If I forget this and bonk my head on the window and fall behind the couch in my attempt, I will not get up and do the same thing again.
[ترجمه گوگل]اگر این را فراموش کنم و سرم را به پنجره ببندم و در تلاشم پشت کاناپه بیفتم، دیگر بلند نمی شوم و همان کار را انجام نمی دهم [ترجمه ترگمان]اگر این را فراموش کنم و سرم را روی پنجره bonk و در تلاش خودم روی کاناپه می افتم، دیگر بلند نمی شوم و کار را دوباره انجام نخواهم داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Bonk thought this over and agreed that they could take the final the following day.
[ترجمه گوگل]بونک به این موضوع فکر کرد و موافقت کرد که روز بعد بتوانند فینال را بردارند [ترجمه ترگمان]Bonk این موضوع را بارها و بارها مورد بررسی قرار داد و توافق کردند که بتوانند روز بعد بازی را انجام دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Bonk : There 's something very unique about the Hawaiian and the Chinese relationship .
[ترجمه گوگل]بونک: چیزی بسیار منحصر به فرد در رابطه هاوایی و چین وجود دارد [ترجمه ترگمان]Bonk: چیزی بسیار منحصر به فرد در مورد هاوایی و روابط چین وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Curtis J. Bonk, a professor of education at Indiana University in Bloomington, is specializing in ways to integrate online technologies into teaching.
[ترجمه گوگل]کورتیس جی بونک، استاد آموزش در دانشگاه ایندیانا در بلومینگتون، در راههایی برای ادغام فناوریهای آنلاین در آموزش تخصص دارد [ترجمه ترگمان]کرتیس جی Bonk، استاد آموزش در دانشگاه ایندیانا در بلومینگتون، به دنبال راه هایی برای ادغام فن آوری های آنلاین در آموزش است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Hudson Bonk 's Return All Versions The world's oldest head banger is headed to your cell phone !
[ترجمه گوگل]بازگشت همه نسخه های هادسون بونک قدیمی ترین ضربه سر جهان به سمت تلفن همراه شما می رود! [ترجمه ترگمان]بازگشت هادسون (All s)همه نسخه های قدیمی دنیا به سمت تلفن همراه شما حرکت می کند! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. THE next time you want to bag the bonk of your life, you need a partner who knows a lot about your hardware.
[ترجمه گوگل]دفعه بعد که میخواهید هدایای زندگیتان را جمع کنید، به شریکی نیاز دارید که چیزهای زیادی درباره سختافزار شما بداند [ترجمه ترگمان]دفعه بعد که می خواهید چرخه زندگی تان را پر کنید، به یک شریک نیاز دارید که چیزهای زیادی در مورد سخت افزار شما می داند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• hit, smack; (british, vulgar slang) have sexual intercourse to bonk someone means to have sexual intercourse with them; an informal word.
پیشنهاد کاربران
to reach a point where you have no energy left and feel you cannot continue physical exercise, especially when riding a bicycle or running✅ to hit someone or something, not very hard✅ Cambridge Dictionary⭕
( کله ) به جایی خوردن don't tell your mom about our little bonking incident درباره اینکه کله هامون خورد به هم به مامانت چیزی نگو
1 - SPORTS informal specialized To reach a point where you have no energy left and feel you cannot continue physical exercise, especially when riding a bicycle or running ورزش، تخصصی، غیر رسمی ... [مشاهده متن کامل]
رسیدن به نقطه ای که دیگر انرژی نداشته و احساس کنید نمی توانید به ورزش بدنی ادامه دهید، به خصوص هنگام دوچرخه سواری یا دویدن. He lost significant time to key rivals in a mountain stage, when he didn't eat enough and bonked on the final climb 2 - UK humorous slang To have sex with someone انگلیسی بریتانیایی، طنز آمیز، عامیانه با کسی رابطه جنسی داشتن I never bonked him, she claimed
سر کسی یا سر خود را به جایی زدن
سکس کردن
هم خوابی در عوض پول
صدای ایجاد شده توسط برخورد دو جسم *wait. don't hit me with that hammer *bonk = صبر کن. من رو با اون چکش نزن *بونک*