bonk

/ˈbɑːŋk//ˈbɑːŋk/

بر سر (کسی) کوفتن (با صدای عمیق و پرطنین)، ضربه بر سر، خوردن سر به چیزی، صدای خوردن کله به چیزی، صدای خوردن چیزی به سر، تلق، دنگ، خوردن سر به چیزی صدای خوردن کله به چیزی

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: bonks, bonking, bonked
• : تعریف: to strike (the head) with a hollow sound.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to strike one's head against something accidentally.
اسم ( noun )
• : تعریف: a blow to the head, or the sound resulting from such a blow.

جمله های نمونه

1. He got a bonk on the head when he fell out of bed.
[ترجمه zero] یک ضربه خورد به سرش وقتی که از تخت بیرون افتاد.
|
[ترجمه گوگل]وقتی از رختخواب افتاد روی سرش گیر کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی از تخت پایین افتاد، یک کپسول روی سر گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She wasn't interested in having a quick bonk.
[ترجمه گوگل]او علاقه ای به داشتن یک بنک سریع نداشت
[ترجمه ترگمان]او علاقه ای به خوردن یک کپسول تند نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Snort, dance, bonk, snort some more - bloody good value, old Henry.
[ترجمه گوگل]خرخر، رقص، خرخر کردن، خروپف بیشتر - ارزش خونین، هنری پیر
[ترجمه ترگمان]، Snort، رقص، bonk و یه خورده ارزش دیگه ای داشته باش، هنری پیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A quick bonk in a lay-by is not my idea of romance.
[ترجمه گوگل]یک غوغای سریع در یک لم یزرع تصور من از عاشقانه نیست
[ترجمه ترگمان]یک ضربه سریع در یک بس تر مرگ، ایده من از عشق نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But she will bonk just about anybody on the crew.
[ترجمه گوگل]اما او تقریباً هر کسی را که در خدمه حضور داشته باشد، گیج خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]ولی اون فقط در مورد هر کسی که روی جاشو ان حرف نمیزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. That doesn't mean she doesn't want to bonk you in the Holiday Inn hot tub.
[ترجمه گوگل]این بدان معنا نیست که او نمی‌خواهد شما را در جکوزی هتل هالیدی اینن غمگین کند
[ترجمه ترگمان]این به این معنی نیست که او نمی خواهد تو را در آن طشت داغ هتل پر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Winter is the worst time to "bonk" because you run out of energy.
[ترجمه گوگل]زمستان بدترین زمان برای "چون زدن" است زیرا انرژی شما تمام می شود
[ترجمه ترگمان]زمستان بدترین زمان برای \"bonk\" است زیرا شما انرژی خود را از دست می دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Bonk computer must be in a primitive and exotic game scene with the first block in front of him break all the obstacles, drooling from the evil hands of the king rescued the princess.
[ترجمه گوگل]کامپیوتر Bonk باید در یک صحنه بازی بدوی و عجیب و غریب با اولین بلوک در مقابل او تمام موانع را بشکند و از دستان شیطانی شاه شاهزاده خانم را نجات دهد
[ترجمه ترگمان]کامپیوتر Bonk باید در صحنه یک بازی بدوی و عجیب با اولین بلوک جلو او برخورد کند و همه موانع را از بین ببرد، آب دهانش از دست شیطانی شاه زاده شده بود که شاهزاده خانم را نجات داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If I forget this and bonk my head on the window and fall behind the couch in my attempt, I will not get up and do the same thing again.
[ترجمه گوگل]اگر این را فراموش کنم و سرم را به پنجره ببندم و در تلاشم پشت کاناپه بیفتم، دیگر بلند نمی شوم و همان کار را انجام نمی دهم
[ترجمه ترگمان]اگر این را فراموش کنم و سرم را روی پنجره bonk و در تلاش خودم روی کاناپه می افتم، دیگر بلند نمی شوم و کار را دوباره انجام نخواهم داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Bonk thought this over and agreed that they could take the final the following day.
[ترجمه گوگل]بونک به این موضوع فکر کرد و موافقت کرد که روز بعد بتوانند فینال را بردارند
[ترجمه ترگمان]Bonk این موضوع را بارها و بارها مورد بررسی قرار داد و توافق کردند که بتوانند روز بعد بازی را انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Bonk : There 's something very unique about the Hawaiian and the Chinese relationship .
[ترجمه گوگل]بونک: چیزی بسیار منحصر به فرد در رابطه هاوایی و چین وجود دارد
[ترجمه ترگمان]Bonk: چیزی بسیار منحصر به فرد در مورد هاوایی و روابط چین وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Curtis J. Bonk, a professor of education at Indiana University in Bloomington, is specializing in ways to integrate online technologies into teaching.
[ترجمه گوگل]کورتیس جی بونک، استاد آموزش در دانشگاه ایندیانا در بلومینگتون، در راه‌هایی برای ادغام فناوری‌های آنلاین در آموزش تخصص دارد
[ترجمه ترگمان]کرتیس جی Bonk، استاد آموزش در دانشگاه ایندیانا در بلومینگتون، به دنبال راه هایی برای ادغام فن آوری های آنلاین در آموزش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Hudson Bonk 's Return All Versions The world's oldest head banger is headed to your cell phone !
[ترجمه گوگل]بازگشت همه نسخه های هادسون بونک قدیمی ترین ضربه سر جهان به سمت تلفن همراه شما می رود!
[ترجمه ترگمان]بازگشت هادسون (All s)همه نسخه های قدیمی دنیا به سمت تلفن همراه شما حرکت می کند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. THE next time you want to bag the bonk of your life, you need a partner who knows a lot about your hardware.
[ترجمه گوگل]دفعه بعد که می‌خواهید هدایای زندگی‌تان را جمع کنید، به شریکی نیاز دارید که چیزهای زیادی درباره سخت‌افزار شما بداند
[ترجمه ترگمان]دفعه بعد که می خواهید چرخه زندگی تان را پر کنید، به یک شریک نیاز دارید که چیزهای زیادی در مورد سخت افزار شما می داند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• hit, smack; (british, vulgar slang) have sexual intercourse
to bonk someone means to have sexual intercourse with them; an informal word.

پیشنهاد کاربران

to reach a point where you have no energy left and feel you cannot continue physical exercise, especially when riding a bicycle or running✅
to hit someone or something, not very hard✅
Cambridge Dictionary⭕
( کله ) به جایی خوردن
don't tell your mom about our little bonking incident
درباره اینکه کله هامون خورد به هم به مامانت چیزی نگو
1 -
SPORTS informal specialized
To reach a point where you have no energy left and feel you cannot continue physical exercise, especially when riding a bicycle or running
ورزش، تخصصی، غیر رسمی
...
[مشاهده متن کامل]

رسیدن به نقطه ای که دیگر انرژی نداشته و احساس کنید نمی توانید به ورزش بدنی ادامه دهید، به خصوص هنگام دوچرخه سواری یا دویدن.
He lost significant time to key rivals in a mountain stage, when he didn't eat enough and bonked on the final climb
2 -
UK humorous slang
To have sex with someone
انگلیسی بریتانیایی، طنز آمیز، عامیانه
با کسی رابطه جنسی داشتن
I never bonked him, she claimed

سر کسی یا سر خود را به جایی زدن
سکس کردن
هم خوابی در عوض پول
صدای ایجاد شده توسط برخورد دو جسم
*wait. don't hit me with that hammer *bonk = صبر کن. من رو با اون چکش نزن *بونک*

بپرس