bonito

/bəˈniːtoʊ//bəˈniːtəʊ/

(جانورشناسی) بونیتو (ماهی خوراکی آب های گرمسیر از تیره ی scombridae و جنس sarda)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: bonito, bonitos
• : تعریف: any of various ocean fishes of the mackerel family, resembling the tuna and taken for food or game.

جمله های نمونه

1. Sure enough, we were soon catching bonito, a fish in the tunny family which resembles a huge mackerel.
[ترجمه گوگل]مطمئناً، ما به زودی در حال صید بونیتو بودیم، ماهی از خانواده تن ماهی که شبیه یک ماهی خال مخالی بزرگ است
[ترجمه ترگمان]مطمئن باشید که ما به زودی یک ماهی می گیریم و ماهی در خانواده tunny که شبیه ماهی huge است صید می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Whole dried bonito fillets may be baked to soften and shaved to make the bonito shavings.
[ترجمه گوگل]فیله‌های کل خشک شده بونیتو را می‌توان برای نرم شدن پخته و برای تهیه براده‌های بونیتو تراشید
[ترجمه ترگمان]fillets خشک bonito خشک ممکن است برای نرم کردن و اصلاح the پخته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Gently pour bonito sauce onto the plate without splashing onto tofu.
[ترجمه گوگل]سس بونیتو را به آرامی روی بشقاب بریزید بدون اینکه روی توفو بپاشید
[ترجمه ترگمان]به آرامی سس گوجه فرنگی را بر روی بشقاب بریزید بدون این که بخواهید به پنیر بخورید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I have eaten the whole bonito.
[ترجمه گوگل]من کل بونیتو خورده ام
[ترجمه ترگمان]من کل bonito رو خوردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Lo m á s bonito es verles felices, con una sonrisa.
[ترجمه گوگل]Lo m á s bonito es verles felices, con una sonrisa
[ترجمه ترگمان]Lo m s، con sonrisa
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Skipjack and bonito (Sarda spp. ), whole or in pieces, but not minced, prepared or preserved, frozen.
[ترجمه گوگل]جک و بونیتو (Sarda spp )، کامل یا تکه‌ای، اما چرخ‌کرده، آماده یا نگهداری نشده، منجمد
[ترجمه ترگمان]Skipjack و bonito (گونه های Sarda)، کل یا در قطعات، اما نه خرد شده، آماده یا حفظ شده، منجمد می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The main products include bonito, mackerel, horse mackerel, tuna, sugpo prawn and so on.
[ترجمه گوگل]محصولات اصلی شامل بونیتو، ماهی خال مخالی، ماهی خال مخالی، ماهی تن، میگوی سوگپو و غیره است
[ترجمه ترگمان]محصولات اصلی عبارتند از: bonito، خال مخالی، ماهی خال، ماهی تن، ماهی تن و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It will be harder to eat than the bonito.
[ترجمه گوگل]خوردن آن سخت تر از بونیتو خواهد بود
[ترجمه ترگمان]خوردن سخت تر از the خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Scientific studies find that the four kinds of daintiness that human can perceive respectively consist in four representative foods: kelp, mushroom, bonito fish, and chicken soup.
[ترجمه گوگل]مطالعات علمی نشان می دهد که چهار نوع لذیذی که انسان می تواند درک کند به ترتیب شامل چهار ماده غذایی است: کلپ، قارچ، ماهی بونیتو و سوپ مرغ
[ترجمه ترگمان]مطالعات علمی نشان می دهند که چهار نوع تمایلی که انسان می تواند دریافت کند شامل چهار غذای نماینده است: kelp، قارچ، ماهی دودی، و سوپ مرغ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• type of fish

پیشنهاد کاربران

بپرس