boneless

/ˈboʊnləs//ˈbəʊnlɪs/

(جانورشناسی) استخوانماهی (از تیره ی albulidae و راسته ی elopiformes که در دریاهای حاره زندگی می کند - به ویژه ماهی سفید فلسی به نام albula vulpes)، (گوشت و ماهی) بی استخوان

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of meat or fish, with bones removed.

جمله های نمونه

1. boneless sardines
ساردین بی استخوان

2. The tongue is boneless but it breaks bones.
[ترجمه گوگل]زبان بدون استخوان است اما استخوان ها را می شکند
[ترجمه ترگمان]زبانش بی استخوان است، اما استخوان ها را می شکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. the tongue is boneless but it breaks bones.
[ترجمه گوگل]زبان بدون استخوان است اما استخوان ها را می شکند
[ترجمه ترگمان]زبانش بی استخوان است اما استخوان ها را می شکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Her neck grew long and boneless, and was suddenly unable to hold up her heavy head.
[ترجمه گوگل]گردنش دراز و بدون استخوان شد و ناگهان نتوانست سر سنگینش را بالا نگه دارد
[ترجمه ترگمان]گردنش دراز و بی استخوان شده بود و ناگهان نتوانست سر سنگین خود را بالا بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The average Vadinamian looks like an over-sized larva, boneless and segmented.
[ترجمه گوگل]وادینامیای متوسط ​​شبیه یک لارو بزرگ، بدون استخوان و قطعه قطعه است
[ترجمه ترگمان]The به طور متوسط شبیه به یک لارو با اندازه بیش از حد، بدون استخوان و بخش بندی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Boneless beef shin to be stewed together with onion, red wine, berry, and black chocolate.
[ترجمه گوگل]گوشت گاو بدون استخوان همراه با پیاز، شراب قرمز، توت و شکلات سیاه خورش شود
[ترجمه ترگمان]Boneless گوشت گوساله را با پیاز، شراب قرمز، توت قرمز و شکلات سیاه stewed
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A boneless strip of meat rolled and tied, as for roasting.
[ترجمه گوگل]یک نوار بدون استخوان از گوشت رول شده و بسته شده است، برای کباب کردن
[ترجمه ترگمان]یک تکه گوشت استخوانی بدون استخوان که در حال کباب کردن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The different part a different price, boneless prime rib is also a good choose for you.
[ترجمه گوگل]قسمت متفاوت با قیمت متفاوت، دنده اصلی بدون استخوان نیز انتخاب خوبی برای شماست
[ترجمه ترگمان]بخش مختلف یک قیمت متفاوت، دنده اصلی بدون استخوان نیز یک انتخاب خوب برای شما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Boneless shin to be stewed together with onion, red wine, berry, and black chocolate.
[ترجمه گوگل]ساق بدون استخوان همراه با پیاز، شراب قرمز، توت و شکلات سیاه خورش شود
[ترجمه ترگمان]شین شین هم با پیاز، شراب قرمز، شراب قرمز، و شکلات سیاه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Cubed boneless lamb is perfect for kebabs and casseroles.
[ترجمه گوگل]بره بدون استخوان مکعبی برای کباب و کاسرول عالی است
[ترجمه ترگمان]گوشت بره بی استخوان برای kebabs و خوراک گوشت عالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Learn how to cook spicy boneless tenderloin steaks from a professional caterer in this free cooking video.
[ترجمه گوگل]در این ویدیوی آشپزی رایگان، نحوه پخت استیک های تند فیله گوشتی بدون استخوان را از یک غذاساز حرفه ای بیاموزید
[ترجمه ترگمان]یاد بگیرید که چگونه استیک tenderloin spicy را از یک caterer حرفه ای در این ویدیو آشپزی آزاد بپزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Ingredients :350g Boneless chicken thigh, 2 Negi(Welsh onion), optional Nanami Togarashi(Assorted chili pepper), some Bamboo skewers .
[ترجمه گوگل]مواد لازم: 350 گرم ران مرغ بدون استخوان، 2 عدد پیاز نگی (پیاز ولزی)، نانامی توگاراشی اختیاری (فلفل چیلی متنوع)، مقداری سیخ بامبو
[ترجمه ترگمان]مواد لازم: ۳۵۰ گرم ران مرغ، ۲ Negi (پیاز قرمز)، Nanami togarashi (فلفل چیلی)، برخی سیخ های بامبو)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Pork: Lean cuts ( tenderloin, boneless loin chops ) compare favorably with skinless chicken.
[ترجمه گوگل]گوشت خوک: برش‌های بدون چربی (فیله، خلال‌های بدون استخوان) با مرغ بدون پوست مقایسه می‌شود
[ترجمه ترگمان]پو رک: برش ناب (tenderloin، ران بی استخوان)با مرغ skinless مقایسه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• lacking bones

پیشنهاد کاربران

( مجازاً ) بی مایه، کم مایه، سست
گوشت بدون استخوان

بپرس