bonehead

/boʊnhɛd//ˈbəʊnhɛd/

معنی: ادم احمق و کودن، ادم کله خر
معانی دیگر: خیلی خشک، خشکیده، (امریکا - خودمانی) کله خر، بی مخ، احمق

جمله های نمونه

1. It was a bonehead mistake, but my family members stood by me.
[ترجمه گوگل]این یک اشتباه بزرگ بود، اما اعضای خانواده‌ام کنارم ایستادند
[ترجمه ترگمان]، یه اشتباه احمقانه بود ولی اعضای خونوادم کنارم بودن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Blame is on Odom for bonehead plays.
[ترجمه گوگل]سرزنش اودوم برای بازی های سر استخوانی است
[ترجمه ترگمان]سرزنش به خاطر بازی bonehead، به دنبال سرزنش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She's a real bonehead.
[ترجمه گوگل]او یک سر استخوان واقعی است
[ترجمه ترگمان]اون یه آدم کله خر واقعیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Bettman inherited a league that revolved around a rubber disk and, for the most part, was directed by boneheads.
[ترجمه گوگل]بتمن لیگی را به ارث برد که حول یک دیسک لاستیکی می چرخید و در بیشتر موارد توسط سر استخوان ها هدایت می شد
[ترجمه ترگمان]Bettman یک فرسخ را به ارث برده بود که دور یک قرص rubber می چرخید و برای اکثر آن ها توسط boneheads هدایت می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Getting such a low mark on your test makes you a real bonehead.
[ترجمه گوگل]گرفتن چنین نمره کم در آزمون شما را به یک سر استخوان واقعی تبدیل می کند
[ترجمه ترگمان]یه نشونه خیلی ضعیف از تست تو باعث میشه یه آدم کله خر واقعی باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Just because I disagree with you, you don't have to call me a bonehead.
[ترجمه گوگل]فقط به این دلیل که من با شما مخالفم، مجبور نیستید که من را یک سر استخوانی خطاب کنید
[ترجمه ترگمان]فقط بخاطر اینکه من با تو مخالفم تو مجبور نیستی به من بگی کله خر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Babbit's view is the voice, as novelist Rebecca West has said, " of a bonehead Walt Whitman ".
[ترجمه گوگل]همانطور که ربکا وست رمان نویس گفته است، دیدگاه بابیت صدای یک والت ویتمن است
[ترجمه ترگمان]دیدگاه s، همان صدایی است که ربکا وست می گوید: \" از والت ویتمن چاپ شده است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ادم احمق و کودن (اسم)
duffer, bonehead

ادم کله خر (اسم)
lug, bonehead, jackass

انگلیسی به انگلیسی

• stupid person, dummy
stupid person, numskull, block-head

پیشنهاد کاربران

مثال؛
He tried to fix the broken TV by hitting it. What a bonehead.
In a discussion about making mistakes, one might say, “I pulled a bonehead move and left my phone in the taxi. ”
Someone might playfully call a friend a bonehead when they do something silly, saying, “You bonehead, you put salt instead of sugar in the coffee. ”
...
[مشاهده متن کامل]

خیلی احمقانه، خنگول
ex. That was some bonehead�behaviour.
کله پوک
آدم احمق، کله پوک

ادم خنگول
کله خراب
1 - آدم بی کله
2 - آدم بی مخ
3 - کله خراب
4 - کله پوک
5 - کله خر

بپرس