1. due to a shortage of rain the soil is bone-dry
در اثر بی بارانی زمین کاملا خشک شده است.
2. Now the river bed is bone dry.
[ترجمه گوگل]اکنون بستر رودخانه استخوان خشک شده است
[ترجمه ترگمان]حالا بس تر رودخانه خشک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The ground was bone dry after the drought.
[ترجمه گوگل]زمین پس از خشکسالی استخوان خشک شده بود
[ترجمه ترگمان]زمین بعد از خشکسالی خشک شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Both of his knees are bone dry.
5. My feet were still bone dry at the end of the second day.
[ترجمه گوگل]پاهایم در پایان روز دوم هنوز استخوان خشک شده بود
[ترجمه ترگمان]در پایان روز دوم، پاهایم هنوز خشک بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. This makes the ground bone dry and the marks of the ancient habitation easy to spot from an aircraft.
[ترجمه گوگل]این باعث میشود که استخوان زمین خشک شود و نشانههای سکونتگاه باستانی به راحتی از هواپیما قابل تشخیص باشد
[ترجمه ترگمان]این باعث می شود که استخوان زمین خشک شود و نشانه های سکنه قدیمی به راحتی از یک هواپیما تشخیص داده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The Red River Valley soil is bone dry after three years of drought.
[ترجمه گوگل]خاک دره رود سرخ پس از سه سال خشکسالی استخوانی خشک شده است
[ترجمه ترگمان]خاک دره سرخ پس از سه سال خشکسالی خشک شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Afterwards dry if necessary with a bone dry cloth to ensure that there are no drips.
[ترجمه گوگل]سپس در صورت لزوم با یک پارچه خشک استخوانی خشک کنید تا اطمینان حاصل شود که قطره ای وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]پس از آن در صورت لزوم با یک دستمال خشک استخوان خشک می شود تا اطمینان حاصل شود که هیچ گونه drips وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The river was bone dry.
10. The street was bone dry and glaring white.
[ترجمه گوگل]خیابان استخوانی خشک و سفید خیره کننده بود
[ترجمه ترگمان]خیابان خشک و سفید بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. This turkey is bone dry! We need to add more broth.
[ترجمه گوگل]این بوقلمون استخوان خشک است! باید آبگوشت بیشتری اضافه کنیم
[ترجمه ترگمان]این بوقلمون خشک است! ما باید broth بیشتری اضافه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. My sweater is now bone dry.
13. There had been no rain for months and the land was bone dry.
[ترجمه گوگل]ماه ها بود که باران نیامده بود و زمین استخوان خشک شده بود
[ترجمه ترگمان]ماه ها باران می بارید و زمین خشک نشده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I forgot to water the plants and the soil has gone bone dry.
[ترجمه گوگل]فراموش کردم گیاهان را آبیاری کنم و خاک استخوان خشک شده است
[ترجمه ترگمان]من فراموش کردم که گیاهان را آبیاری کنم و زمین خشک شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. If you reduce the humidity so the walls are bone dry, then the apartment will be too dry.
[ترجمه گوگل]اگر رطوبت را کاهش دهید تا دیوارها استخوانی خشک شوند، آپارتمان خیلی خشک خواهد شد
[ترجمه ترگمان]اگر رطوبت را کاهش دهید تا دیواره ها خشک شوند، سپس آپارتمان خشک می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید