bona

جمله های نمونه

1. a bona fide member of the club
عضو تمام و کمال باشگاه

2. a bona fide offer
پیشنهاد از روی حسن نیت

3. they may have difficulty establishing their political bona fides
در اثبات حسن نیت سیاسی خود ممکن است دچار دشواری شوند.

انگلیسی به انگلیسی

• good (latin)

پیشنهاد کاربران