bomber

/ˈbɑːmər//ˈbɒmə/

معنی: هواپیمای بمب افکن، بمب انداز
معانی دیگر: (هواپیما) بمب افکن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a military plane used to transport and drop bombs.

(2) تعریف: a person who uses bombs, esp. in terrorism or other illegal acts.

جمله های نمونه

1. the bomber dived toward the target
هواپیمای بمب افکن به سوی هدف شیرجه رفت.

2. medium bomber
(هواپیما) بمب افکن میان سنگین (در برابر: بمب افکن سبک light bomber و بمب افکن سنگین heavy bomber)

3. stealth bomber
(هواپیما) بمب افکن نهانکار

4. a b-52 bomber
بمب افکن ب - 52

5. Bomber planes were sent out with fighter escorts.
[ترجمه گوگل]هواپیماهای بمب افکن با اسکورت جنگنده به بیرون فرستاده شدند
[ترجمه ترگمان]هواپیماهای بمب افکن با اسکورت مبارز به بیرون فرستاده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The bomber scored a direct hit on the bridge.
[ترجمه گوگل]بمب افکن یک ضربه مستقیم به پل زد
[ترجمه ترگمان]این بمب گذار ضربه مستقیمی به پل زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The bomber had breached security by hurling his dynamite from a roof overlooking the building.
[ترجمه گوگل]بمب‌گذار با پرتاب دینامیت خود از سقف مشرف به ساختمان، امنیت را نقض کرده بود
[ترجمه ترگمان]این بمب گذار با پرتاب dynamite از یک سقف مشرف به ساختمان، امنیت را زیر پا گذاشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. By 194 Fletcher had command of a B-17 bomber and a 10 man crew.
[ترجمه گوگل]در سال 194، فلچر فرماندهی یک بمب افکن B-17 و یک خدمه 10 نفره را داشت
[ترجمه ترگمان]توسط (۱۹۴)فلچر فرماندهی یک بمب گذار B - ۱۷ و یک خدمه ۱۰ نفره را داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A bomber had been brought down by anti-aircraft fire.
[ترجمه گوگل]یک بمب افکن بر اثر شلیک ضدهوایی سرنگون شده بود
[ترجمه ترگمان]یک بمب گذار با آتش مقابله با هواپیما پایین آورده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He flew a bomber during the war.
[ترجمه گوگل]او در طول جنگ با یک بمب افکن پرواز کرد
[ترجمه ترگمان]او در طی جنگ یک بمب گذار را به پرواز در آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It is said that the newly designed bomber is redlined at 850 miles an hour.
[ترجمه گوگل]گفته می شود که بمب افکن جدید طراحی شده با سرعت 850 مایل در ساعت خط قرمز دارد
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که بمب گذار تازه طراحی شده در حدود ۸۵۰ مایل در ساعت حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Tornado jet fighter - bomber has two air intakes.
[ترجمه گوگل]جنگنده - بمب افکن جت تورنادو دو ورودی هوا دارد
[ترجمه ترگمان]هواپیمای جنگنده جت گردباد دو مرکز هوایی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The returning bomber crews were debriefed.
[ترجمه گوگل]به خدمه بمب افکن بازگشتی اطلاع رسانی شد
[ترجمه ترگمان]افرادی که در حال بازگشت به آنجا بودند debriefed بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The bomber had lost his nerve and fled.
[ترجمه گوگل]بمب گذار اعصاب خود را از دست داده بود و فرار کرده بود
[ترجمه ترگمان]بمب گذار جسارت خود را از دست داده و گریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The bomber dropped a flare to illuminate the target.
[ترجمه گوگل]بمب افکن یک شراره پرتاب کرد تا هدف را روشن کند
[ترجمه ترگمان]این بمب گذار یک مشعل برای روشن کردن هدف خود رها کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هواپیمای بمب افکن (اسم)
bomber

بمب انداز (اسم)
bomber

انگلیسی به انگلیسی

• fighter plane which drops bombs; grenade handler in fighter planes (used during world war i)
a bomber is an aircraft which drops bombs.
a bomber is also a person who causes a bomb to explode in a public place.

پیشنهاد کاربران

بمب افکن.
1 - بمب افکن
2 - فرد بمب گذار
تروریست
عامل انتحاری /
کسی ک به خودش بمب میبنده برای انفجار در جمعیت

بپرس