1. separation of flour from bran by bolting
جداسازی آرد از سبوس از راه سرند کردن
2. Regaining the companionway, he dragged the doors closed, bolting them.
[ترجمه گوگل]راه را پس گرفت، درها را کشاند و آنها را ببندد
[ترجمه ترگمان]در را باز کرد و درها را بست و از جا جست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در را باز کرد و درها را بست و از جا جست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Bolting is a purely ethical consideration, no more, no less.
[ترجمه گوگل]پیچ و مهره یک ملاحظات صرفاً اخلاقی است، نه بیشتر، نه کمتر
[ترجمه ترگمان]bolting یک بررسی کاملا اخلاقی است، نه بیشتر، نه کم تر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]bolting یک بررسی کاملا اخلاقی است، نه بیشتر، نه کم تر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Instead, she made good her escape, bolting the galley door so that he could not follow her.
[ترجمه گوگل]در عوض، او موفق به فرار شد و درب گالن را محکم کرد تا او نتواند او را تعقیب کند
[ترجمه ترگمان]به جای آن، فرار کرد و در را به کناری کشید تا او را دنبال نکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به جای آن، فرار کرد و در را به کناری کشید تا او را دنبال نکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Rules and codes bolting the social structure tightly into place.
[ترجمه گوگل]قوانین و کدهایی که ساختار اجتماعی را محکم در جای خود محکم می کند
[ترجمه ترگمان]قوانین و کدها ساختار اجتماعی را به شدت جا به جا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قوانین و کدها ساختار اجتماعی را به شدت جا به جا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Hastily she bit gobbets loose and swallowed them, bolting down a dreadful and disgusting feast.
[ترجمه گوگل]او با عجله کاسههایی را گاز گرفت و آنها را قورت داد و جشنی هولناک و نفرت انگیز را رقم زد
[ترجمه ترگمان]با شتاب او را گاز گرفت و آب دهانش را قورت داد، و از جا جست و یک ضیافت وحشتناک و نفرت انگیز را از جا پراند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با شتاب او را گاز گرفت و آب دهانش را قورت داد، و از جا جست و یک ضیافت وحشتناک و نفرت انگیز را از جا پراند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Let the argument rage about the ethics of bolting.
[ترجمه گوگل]اجازه دهید بحث در مورد اخلاقیات پیچ و خم شود
[ترجمه ترگمان]بگذار جر و بحث درباره اصول اخلاقی را از هم جدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بگذار جر و بحث درباره اصول اخلاقی را از هم جدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Jerry Moffatt: making the case for bolting.
[ترجمه گوگل]جری موفات: ساختن مورد برای پیچ و مهره
[ترجمه ترگمان]جری Moffatt: پرونده را برای فرار آماده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جری Moffatt: پرونده را برای فرار آماده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Louie wailed, bolting off the steps into his house.
[ترجمه گوگل]لویی زاری کرد و پله های خانه اش را پر کرد
[ترجمه ترگمان]و لوئی زا ناله سر داد و از پله ها به داخل خانه دوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]و لوئی زا ناله سر داد و از پله ها به داخل خانه دوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The design laws and cruxes of the and bolting are described.
[ترجمه گوگل]قوانین طراحی و محورهای پیچ و مهره توضیح داده شده است
[ترجمه ترگمان]قوانین طراحی و cruxes پیچ و پیچ را توصیف می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قوانین طراحی و cruxes پیچ و پیچ را توصیف می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Flowering time and bolting time of Brassica crops were two important quantitative traits related to the commerciality.
[ترجمه گوگل]زمان گلدهی و زمان گلدهی محصولات براسیکا دو صفت کمی مهم مرتبط با تجاری بودن بودند
[ترجمه ترگمان]زمان و زمان bolting محصولات Brassica دو ویژگی کمی مهم مرتبط با the بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زمان و زمان bolting محصولات Brassica دو ویژگی کمی مهم مرتبط با the بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Ron's jealousy expresses itself in a preadolescent bolting from the premises; he's missing but not missed.
[ترجمه گوگل]حسادت رون خود را به صورت بیرون آمدن در دوران قبل از نوجوانی نشان می دهد او گم شده است اما از دست نرفته است
[ترجمه ترگمان]حسادت رون در یک preadolescent که از ساختمان خارج شده است، خود را از دست داده است؛ گم شده، اما تیرش خطا نرفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حسادت رون در یک preadolescent که از ساختمان خارج شده است، خود را از دست داده است؛ گم شده، اما تیرش خطا نرفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He would need all his authority to keep the weak-kneed volunteers from bolting.
[ترجمه گوگل]او به تمام اقتدار خود نیاز دارد تا داوطلبان زانو ضعیف را از پیچ و تاب نگه دارد
[ترجمه ترگمان]او به تمام قدرت خود نیاز داشت تا داوطلبان - را از جا فرار نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او به تمام قدرت خود نیاز داشت تا داوطلبان - را از جا فرار نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The threat of the soldiers was momentarily forgotten as she struggled to keep her footing and prevent the animal from bolting.
[ترجمه گوگل]تهدید سربازان لحظه ای فراموش شد زیرا او تلاش می کرد تا پای خود را حفظ کند و از پیچ و تاب شدن حیوان جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]ناگهان تهدید سربازان به طور موقت از یاد رفته بود که او سعی کرد پایش را نگه دارد و از فرار کردن حیوان جلوگیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ناگهان تهدید سربازان به طور موقت از یاد رفته بود که او سعی کرد پایش را نگه دارد و از فرار کردن حیوان جلوگیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید