1. The nursery teacher made the children sit bolt upright.
[ترجمه گوگل]معلم مهدکودک بچه ها را وادار کرد تا به صورت قائم بنشینند
[ترجمه ترگمان]معلم بچه ها بچه ها را وادار کرد که از جایش بلند شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Suddenly she sat bolt upright as if something had startled her.
[ترجمه گوگل]ناگهان او صاف نشسته بود، انگار چیزی او را مبهوت کرده بود
[ترجمه ترگمان]ناگهان از جایش بلند شد، گویی چیزی او را به حیرت انداخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He was sitting bolt upright on his chair, looking very tense.
[ترجمه گوگل]او به صورت عمودی روی صندلی خود نشسته بود و بسیار تنش به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]او روی صندلی اش راست نشسته بود و خیلی عصبی به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He sat bolt upright, hands folded in front of him.
[ترجمه گوگل]او صاف نشسته بود و دستانش را مقابلش جمع کرده بود
[ترجمه ترگمان]او از جایش بلند شد و دستانش را جلوی او جمع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She sat bolt upright in the back seat during the whole journey.
[ترجمه گوگل]او در تمام طول سفر روی صندلی عقب ایستاده بود
[ترجمه ترگمان]او در تمام طول سفر روی صندلی عقب نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He made the children sit bolt upright.
[ترجمه گوگل]او بچه ها را وادار کرد تا به صورت قائم بنشینند
[ترجمه ترگمان]او بچه ها را بلند کرد و از جا بلند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Her mother was sitting bolt upright, scrunching her white cotton gloves into a ball.
[ترجمه گوگل]مادرش صاف نشسته بود و دستکشهای نخی سفیدش را به شکل توپ درآورده بود
[ترجمه ترگمان]مادرش نشسته بود و دستکش های نخی سفیدش را در یک توپ می پیچید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She had woken then, jerking bolt upright, her heart pounding against her ribs.
[ترجمه گوگل]او پس از آن بیدار شده بود، پیچ و مهره تکان می خورد و قلبش به دنده هایش می کوبید
[ترجمه ترگمان]او از خواب بیدار شده بود و از جایش بلند شده بود و قلبش به سینه اش می کوبید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She was sitting bolt upright on the thick tug which lay before the fireplace in which the coals glowed and flamed.
[ترجمه گوگل]روی یدک کش ضخیمی که جلوی شومینه که در آن زغالها میدرخشید و شعلهور میکردند، به صورت ایستاده نشسته بود
[ترجمه ترگمان]روی میله ضخیم که پیش از بخاری دیواری قرار داشت نشسته بود و آتش زبانه می کشید و زبانه می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He sat bolt upright and kept his eyes on the table in front of him.
[ترجمه گوگل]او صاف نشسته بود و چشمانش را به میز مقابلش دوخته بود
[ترجمه ترگمان]از جایش بلند شد و نگاهش را روی میز جلوی او نگه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The main picture shows them sitting bolt upright with their hands clenched together in their laps.
[ترجمه گوگل]تصویر اصلی آنها را نشان میدهد که با پیچ و مهره به صورت عمودی نشستهاند و دستهایشان را در دامانشان به هم گره کردهاند
[ترجمه ترگمان]تصویر اصلی آن ها را نشان می دهد که با دسته ای گره خورده در دامن خود چفت شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Suddenly she sat bolt upright, horrified as a new thought struck home.
[ترجمه گوگل]ناگهان او صاف نشسته بود، وحشت زده به عنوان یک فکر جدید به خانه آمد
[ترجمه ترگمان]ناگهان به محض اینکه فکر تازه ای به خانه رسید، از جا جست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Suddenly, Urquhart stood bolt upright, not twenty yards in front of the deer which froze in confusion.
[ترجمه گوگل]ناگهان، اورکوهارت بهطور عمودی ایستاد، نه بیست یارد در مقابل آهویی که از سردرگمی یخ کرده بود
[ترجمه ترگمان]ناگهان، راست ایستاد، نه بیست متر جلوتر از گوزن ها که در سردرگمی منجمد شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. She shot bolt upright, pulse racing, mouth dry, and then she remembered the owls.
[ترجمه گوگل]او بولت را به سمت راست شلیک کرد، نبض تند، دهانش خشک شد و سپس جغدها را به یاد آورد
[ترجمه ترگمان]او به آذرخش شلیک کرد، ضربان قلبش خشک شد، دهانش خشک شد و بعد به یاد جغد افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید