bolshevism


بلشویسم، بلشویکیسم، مکتبى متفرع از مارکسیسم که مبدع ان لنین بوده است و مبتنى است بر تاکید این مسئله که طبقه پرولتاریا باید با جنبش و اعمال قوه و بدون اینکه منتظر فرسودگى خودبخودى سیستم کاپیتالیستى باشد قانون ـ فقه : قدرت سیاسى را به دست گیرد.

جمله های نمونه

1. It is simply using the old label of Bolshevism the better to fool the masses.
[ترجمه گوگل]به سادگی از برچسب قدیمی بلشویسم برای فریب دادن توده ها استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]فقط استفاده از برچسب قدیمی Bolshevism بهتر است که توده های مردم را گول بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The " lefts " who tried to skip Bolshevism in their return to Marxism generally confined themselves to isolated panaceas: boycott of parliament, creation of "genuine" Soviets.
[ترجمه گوگل]«چپ‌ها» که سعی کردند در بازگشت به مارکسیسم از بلشویسم بگذرند، عموماً خود را به نوشداروی‌های منزوی محدود کردند: تحریم پارلمان، ایجاد شوراهای «اصیل»
[ترجمه ترگمان]The که تلاش کردند از Bolshevism در بازگشت به مارکسیسم صرفنظر کنند به طور کلی خودشان را محدود به panaceas کردند: تحریم پارلمان، ایجاد اتحاد جماهیر شوروی واقعی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. One of the most outstanding features of Bolshevism has been its severe, exacting, even quarrelsome attitude towards the question of doctrine.
[ترجمه گوگل]یکی از برجسته‌ترین ویژگی‌های بلشویسم، نگرش شدید، سخت‌گیرانه و حتی ستیزآمیز آن نسبت به مسئله دکترین است
[ترجمه ترگمان]یکی از برجسته ترین ویژگی های of نگرش شدید، سختگیرانه ای، و حتی ستیزه جو نسبت به مساله دکترین بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Bolshevism runs in her family: The daughter and granddaughter of party members, she joined the Japanese Communist Party (JCP) as soon as she turned 1
[ترجمه گوگل]بلشویسم در خانواده او جریان دارد: دختر و نوه اعضای حزب، به محض اینکه 1 ساله شد به حزب کمونیست ژاپن (JCP) پیوست
[ترجمه ترگمان]Bolshevism در خانواده او می دود: دختر و نوه اعضای حزب، او به محض اینکه ۱ ساله شد به حزب کمونیست ژاپن پیوست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. None of those who propose to renounce Bolshevism as an historically bankrupt tendency has indicated any other course.
[ترجمه گوگل]هیچ یک از کسانی که پیشنهاد می کنند بلشویسم را به عنوان یک گرایش ورشکسته تاریخی کنار بگذارند، مسیر دیگری را نشان نداده اند
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از کسانی که پیشنهاد ازدواج را به عنوان یک گرایش ورشکسته تاریخی پیشنهاد می کنند، هیچ مسیر دیگری را نشان نداده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He recognised the terrible danger of Bolshevism at an early date and dedicated his existence to this struggle.
[ترجمه گوگل]او خطر وحشتناک بلشویسم را در همان دوران اولیه تشخیص داد و وجود خود را وقف این مبارزه کرد
[ترجمه ترگمان]او خطر وحشتناک of را در یک تاریخ اولیه تشخیص داد و وجودش را وقف این مبارزه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In the form of the Left Opposition, Bolshevism broke with the Soviet bureaucracy and its Comintern .
[ترجمه گوگل]بلشویسم در قالب اپوزیسیون چپ از بوروکراسی شوروی و کمینترن آن جدا شد
[ترجمه ترگمان]در شکل اپوزیسیون چپ، Bolshevism با بوروکراسی و Comintern شوروی شکست خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In the identification of Bolshevism and Stalinism they render the best possible service to the Thermidorians and precisely thereby play a clearly reactionary role.
[ترجمه گوگل]در شناسایی بلشویسم و ​​استالینیسم، آنها بهترین خدمات ممکن را به ترمیدوری ها می کنند و دقیقاً از این طریق نقشی آشکارا ارتجاعی ایفا می کنند
[ترجمه ترگمان]در شناسایی of و Stalinism آن ها بهترین خدمات ممکن را به the ارایه می دهند و دقیقا نقش ارتجاعی را ایفا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Without this fundamental quality Bolshevism would never have fulfilled its historic role.
[ترجمه گوگل]بدون این ویژگی اساسی، بلشویسم هرگز نقش تاریخی خود را ایفا نمی کرد
[ترجمه ترگمان]بدون این ویژگی اساسی، Bolshevism هرگز نقش تاریخی خود را انجام نمی داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Obviously Macaulay is here using the word "Socialism" in the same sense in which, 20 years ago, a vegetarian meal or a Cubist picture used to be referred to as "Bolshevism".
[ترجمه گوگل]بدیهی است که مکالی در اینجا از کلمه "سوسیالیسم" به همان معنایی استفاده می کند که در 20 سال پیش، یک غذای گیاهی یا یک عکس کوبیستی به عنوان "بلشویسم" یاد می شد
[ترجمه ترگمان]بدیهی است که مکولی \"سوسیالیسم\" با همان حسی است که ۲۰ سال پیش، یک وعده غذایی گیاهی و یا یک تصویر Cubist به عنوان \"Bolshevism\" یاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. After the war MI5 turned its attention to the growing menace of Bolshevism which the government feared would soon engulf the country.
[ترجمه گوگل]پس از جنگ، MI5 توجه خود را به تهدید فزاینده بلشویسم معطوف کرد که دولت نگران بود به زودی کشور را فرا گیرد
[ترجمه ترگمان]پس از جنگ MI۵ توجه خود را به تهدید رو به رشد of معطوف کرد که دولت از آن می ترسید به زودی کشور را در خود غرق کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Can you clarify Labour party policy by saying whether Labour is in favour of Bolshevism or against it?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید سیاست حزب کارگر را با گفتن اینکه آیا حزب کارگر طرفدار بلشویسم است یا مخالف آن روشن کنید؟
[ترجمه ترگمان]آیا می توانید سیاست حزب کارگر را با گفتن اینکه آیا حزب کارگر موافق Bolshevism یا مخالف آن است، روشن کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Boston Globe excoriated the first American exhibition, calling it a hotbed of Bolshevism.
[ترجمه گوگل]Boston Globe اولین نمایشگاه آمریکایی را مورد انتقاد قرار داد و آن را کانون بلشویسم خواند
[ترجمه ترگمان]بوستون گلوب اولین نمایشگاه آمریکا را مورد انتقاد قرار داد و آن را بستری از Bolshevism خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. C., who expressed the view that black self-assertion had nothing to do with Bolshevism.
[ترجمه گوگل]سی که این دیدگاه را بیان کرد که خودنمایی سیاهان ربطی به بلشویسم ندارد
[ترجمه ترگمان]ج)که این دیدگاه را بیان کردند که ادعای \"خود\" سیاه ربطی به Bolshevism ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• doctrines of the bolsheviks (ultraradical socialism)

پیشنهاد کاربران

بولشویسم
مثال:
the evolution of Bolshevism
سیر تکامل و تحول بلشویسم
Bolshevism ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: بلشویسم
تعریف: اندیشه و جریان سیاسی جناح اکثریت در حزب سوسیال دموکرات روسیۀ تزاری به رهبری لنین که طرفدار انقلاب فوری و برقراری استبداد پرولتاریا بودند
طرفداری ازاین نظریه که طبقه ی کارگر باید قدرت را به دست گیرد

بپرس