boldness


معنی: خیرگی، خیره سری، چیرگی، سر زندگی
معانی دیگر: گستاخی، بی باکی، تهور

جمله های نمونه

1. Don't forget the boldness of his economic programme.
[ترجمه بشیر مجیدی] بی باکی برنامه اقتصادی او را فراموش نکنید
|
[ترجمه گوگل]جسارت برنامه اقتصادی او را فراموش نکنید
[ترجمه ترگمان]شجاعت این برنامه اقتصادی را فراموش نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He is famous for the boldness of his business methods.
[ترجمه گوگل]او به دلیل جسارت روش های تجاری خود مشهور است
[ترجمه ترگمان]او به خاطر شهامت روش های تجاری معروف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She gasped at his boldness.
[ترجمه گوگل]از جسارت او نفس نفس زد
[ترجمه ترگمان]با بی باکی نفسش را در سینه حبس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Boldness worked where diplomacy had failed.
[ترجمه گوگل]جسارت در جایی کار می کرد که دیپلماسی شکست خورده بود
[ترجمه ترگمان]boldness در جایی کار می کرد که دیپلماسی شکست خورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He joined the church's prayer for boldness to do exactly what he had been told by the authorities not to do.
[ترجمه گوگل]او به دعای کلیسا برای جسارت پیوست تا دقیقاً همان کاری را که مقامات به او گفته بودند انجام ندهد
[ترجمه ترگمان]او به نماز کلیسا رفت تا کاری را که مقامات مسئول انجام آن انجام نداده بودند انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I marvelled at your boldness.
[ترجمه گوگل]از جسارتت شگفت زده شدم
[ترجمه ترگمان]از گستاخی شما تعجب کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Boldness is a mask for fear, however great. John Dryden
[ترجمه گوگل]جسارت نقابی برای ترس است، هرچند عالی جان درایدن
[ترجمه ترگمان]boldness یک ماسک برای ترس است، هر چند عالی جان درایدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There is a certain boldness about her; she strikes me as refusing to be put in any subordinate position.
[ترجمه گوگل]جسارت خاصی در مورد او وجود دارد او به من فکر می کند که از قرار گرفتن در هر موقعیت فرعی امتناع می ورزد
[ترجمه ترگمان]نسبت به او شجاعت خاصی وجود دارد؛ به نظر من، او مرا دوست ندارد که در هر مقامی قرار بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This expresses the confidence and boldness of having said it all.
[ترجمه گوگل]این بیانگر اعتماد به نفس و جسارت گفتن همه چیز است
[ترجمه ترگمان]این امر حاکی از اعتماد و جسارت آن است که همه چیز را گفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For some reason, and with untypical boldness, she took a step forward and walked into the room.
[ترجمه گوگل]بنا به دلایلی و با جسارتی غیر معمول قدمی به جلو برداشت و وارد اتاق شد
[ترجمه ترگمان]به دلیلی، و با بی باکی untypical گامی به جلو برداشت و به داخل اتاق رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It requires a great deal of boldness and a great deal of caution to make a great fortune, and when you have it, it requires ten times as much skill to keep it. Ralph Waldo Emerson
[ترجمه گوگل]به جسارت و احتیاط زیادی نیاز است تا ثروت بزرگی به دست آورید، و زمانی که آن را دارید، برای حفظ آن به ده برابر مهارت نیاز دارید رالف والدو امرسون
[ترجمه ترگمان]این کار مستلزم یک معامله بزرگ و خیلی احتیاط است تا ثروت بزرگی به دست آورد، و وقتی آن را داشته باشید، ده برابر بیشتر از آن است که بتوانید آن را حفظ کنید رالف والدو امرسون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The guests had been selected with a boldness and discrimination in which the initiated recognized the firm hand of Catherine the Great.
[ترجمه گوگل]میهمانان با جسارت و تبعیض انتخاب شده بودند که در آن مبتدیان دست محکم کاترین کبیر را تشخیص دادند
[ترجمه ترگمان]میهمانان با شهامت و discrimination انتخاب شده بودند که در طی آن شرکت مادر بزرگ کاترین بزرگ را به رسمیت شناخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Jumping Skipper showed a pleasing boldness in his jumping, which was still often done from trot.
[ترجمه گوگل]پرش کاپیتان جسارت دلپذیری در پرش خود نشان داد که هنوز اغلب از یورتمه انجام می شد
[ترجمه ترگمان]در حالی که سر خود را به هیجان آورده بود، از پریدن بیرون جست، با بی باکی pleasing که اغلب از یورتمه می رفت، نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Revelling in colour and contrast, drama and dissonance, boldness and individualism, it was the architectural legacy of Romanticism.
[ترجمه گوگل]با رنگ و تضاد، درام و ناهماهنگی، جسارت و فردگرایی، میراث معماری رمانتیسیسم بود
[ترجمه ترگمان]از لحاظ رنگ و کنتراست، درام، ناسازگاری، شجاعت و فردگرایی، این سبک معماری رومانتیک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خیرگی (اسم)
amazement, astonishment, daze, boldness, contrariness, disobedience, effrontery, impudence

خیره سری (اسم)
arrogance, boldness, stupidity, self-confidence, obtuseness, fearlessness, screwball, headstrongness, bravery, self-assertion, self-assurance, extravagance, high-handedness, obtusity, self-will

چیرگی (اسم)
courage, victory, violence, proficiency, domination, boldness

سر زندگی (اسم)
vivacity, boldness, vitality, gayness, liveliness, bravery

انگلیسی به انگلیسی

• courage; forwardness

پیشنهاد کاربران

جرات/جسارت .
به معنای تمایل به انجام کارها با وجود خطرهای آن است. مخالف خجالتی بودن.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : boldness
✅️ صفت ( adjective ) : bold
✅️ قید ( adverb ) : boldly
متن بدون تفسیر
جرات، شجاعت
جسارت گستاخی
وضوح و گویایی

بپرس