boilerplate code

پیشنهاد کاربران

چرا "boilerplate" که به معنای "ورق فلزی دیگ بخار" هست، الان توی زبان انگلیسی به معنی متن تکراری یا قالبی استفاده می شه؟
### 🔹 ریشه تاریخی و معنایی:
واژه ی boilerplate در اصل به ورق فلزی ضخیم گفته می شد که برای ساخت دیگ بخار استفاده می شد ( boiler plate ) .
...
[مشاهده متن کامل]

اما در قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰، روزنامه ها برای صرفه جویی در زمان و هزینه، بخش هایی از مقالات ثابت یا تبلیغات آماده رو روی ورق های فلزی قالبی چاپ می کردن و می فرستادن به روزنامه های محلی، تا اونا فقط کنار مطالب خودشون بچسبونن.
این صفحات فلزی مثل قالب آماده بودن و بارها و بارها تکرار می شدن.
- - -
### 🔸 نتیجه:
واژه ی boilerplate کم کم از معنی فیزیکی خودش ( صفحه فلزی ) به معنی چیز آماده، تکراری و استاندارد تغییر کرد.
الان توی:
- قراردادها → بندهای استاندارد قانونی
- برنامه نویسی → کدهای تکراری پایه
- روزنامه نگاری یا تبلیغات → متن های کلیشه ای
استفاده می شه.
### 🔹 معانی boilerplate:
1. متن آماده، کلیشه ای یا استاندارد ( در قرارداد، ایمیل، کد، و غیره )
👉 معادل فارسی: متن قالبی / متن از پیش نوشته شده / بند استاندارد
2. کدی که معمولاً بدون تغییر در پروژه های مختلف تکرار می شه ( در برنامه نویسی )
👉 معادل فارسی: کد آماده / کد تکراری
3. در روزنامه نگاری قدیم: صفحات فلزی از متن های آماده که دوباره چاپ می شدن
👉 معادل تاریخی: صفحات فلزی کلیشه ای
1. Most contracts include a boilerplate section that outlines standard legal protections.
بیشتر قراردادها بخشی به نام �بندهای استاندارد� دارن که از نظر قانونی محافظت های معمول رو توضیح می ده.
2. He copied the boilerplate disclaimer from another website without editing a word.
اون هشدار قانونی قالبی رو از یه سایت دیگه بدون تغییر حتی یه کلمه کپی کرد.
3. Although the code was functional, it was filled with unnecessary boilerplate that made it harder to maintain.
با اینکه کد کار می کرد، پر از کدهای تکراری غیرضروری بود که نگهداریش رو سخت تر می کرد.
4. The journalist criticized the article for being full of boilerplate phrases lacking originality.
روزنامه نگار از مقاله انتقاد کرد چون پر از عبارات کلیشه ای و بی نوآوری بود.
5. Every time I write a proposal, I reuse the same boilerplate introduction to save time.
هر بار که یه پیشنهادنامه می نویسم، برای صرفه جویی در وقت از همون مقدمه ی از پیش نوشته شده استفاده می کنم.
6. Boilerplate code in React projects can be reduced significantly using hooks and custom components.
در پروژه های ری اکت می شه با استفاده از هوک ها و کامپوننت های سفارشی مقدار زیادی از کدهای تکراری رو حذف کرد.
7. The startup was advised to avoid boilerplate mission statements and craft something unique.
به استارتاپ توصیه شد از بیانیه مأموریت کلیشه ای پرهیز کنه و چیزی منحصربه فرد بسازه.
8. He dismissed the letter as just another boilerplate response from customer service.
اون نامه رو به عنوان یه پاسخ تکراری دیگه از خدمات مشتریان کنار گذاشت.
9. Legal teams often have a set of boilerplate clauses they insert into every contract.
تیم های حقوقی اغلب مجموعه ای از بندهای استاندارد دارن که توی همه ی قراردادها قرار می دن.
10. Back in the printing days, boilerplates were literally metal plates used to print identical text.
در دوران چاپ سنتی، �بویلرپلیت ها� واقعاً صفحاتی فلزی بودن که برای چاپ متن های تکراری استفاده می شدن.
chatgpt

کدقالب ( کدهای برنامه نویسی تکراری که می توان آن ها را در قالب های استاندارد سازماندهی کرد. )

بپرس