boilerplate

/ˌbɔɪlərˌplet//ˌbɔɪlərˌplet/

ورقه ی آهن (برای ساختن دیگ بخار)، (روزنامه نگاری) مقاله و مطالب جا پرکن که در صورت نبودن خبر داغ در روزنامه چاپ می شود، تکرار واضحات، نوشته یا گفته ی تکراری و بیات

جمله های نمونه

1. Boilerplate text can be inserted into a document with a few keystrokes.
[ترجمه گوگل]متن Boilerplate را می توان با چند ضربه کلید در یک سند درج کرد
[ترجمه ترگمان]متن boilerplate را می توان در یک سند با تعداد کمی keystrokes وارد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A boilerplate is a sentence, paragraph, or entire section of text that is used in many different documents.
[ترجمه گوگل]دیگ بخار یک جمله، پاراگراف یا کل بخش متن است که در اسناد مختلف استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]A یک جمله یا متن کامل متن است که در بسیاری از اسناد مختلف مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But boilerplate actually refers to any sequence of keystrokes that is repeated frequently.
[ترجمه گوگل]اما boilerplate در واقع به هر دنباله ای از فشار دادن کلید اشاره دارد که به طور مکرر تکرار می شود
[ترجمه ترگمان]اما boilerplate در واقع به هر توالی از keystrokes که مرتبا تکرار می شود، اشاره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. No one likes writing or maintaining boilerplate GUI to domain model synchronization code.
[ترجمه گوگل]هیچ‌کس نوشتن یا حفظ کدهای همگام‌سازی مدل رابط کاربری گرافیکی boilerplate را دوست ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نوشتن یا نگهداری GUI رابط برای کد هماهنگ سازی مدل دامنه را دوست ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But, as we strip away the boilerplate, we realize that the idiom used for extracting the sort key — here, the last name — is in itself somewhat convoluted.
[ترجمه گوگل]اما، همانطور که صفحه دیگ را جدا می کنیم، متوجه می شویم که اصطلاح مورد استفاده برای استخراج کلید مرتب سازی - در اینجا، نام خانوادگی - به خودی خود تا حدی پیچیده است
[ترجمه ترگمان]اما همانطور که ما the را از هم جدا می کنیم، متوجه می شویم که اصطلاح مورد استفاده برای استخراج کلید واژه در اینجا، یعنی آخرین نام - در خودش تا حدودی پیچیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Only use boilerplate macros when the savings in repetitiveness clearly outweigh the negatives of implicit functionality.
[ترجمه گوگل]فقط زمانی از ماکروهای دیگ بخار استفاده کنید که صرفه جویی در تکرار به وضوح بیشتر از موارد منفی عملکرد ضمنی باشد
[ترجمه ترگمان]تنها از boilerplate macros استفاده کنید که پس از پس انداز در repetitiveness به وضوح از نکات منفی عملکرد ضمنی پیشی می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Boilerplate: Standard legal language used in legal documents.
[ترجمه گوگل]Boilerplate: زبان حقوقی استاندارد مورد استفاده در اسناد حقوقی
[ترجمه ترگمان]boilerplate: زبان قانونی استاندارد مورد استفاده در اسناد قانونی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It uses binding to significantly reduce boilerplate code.
[ترجمه گوگل]از اتصال برای کاهش قابل توجه کد دیگ بخار استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]این روش برای کاهش قابل توجه کد boilerplate از اتصال استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The drawback is that it requires some boilerplate code to create new classes and manipulating objects around.
[ترجمه گوگل]اشکال این است که برای ایجاد کلاس های جدید و دستکاری اشیاء در اطراف به کدهای دیگ بخار نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]عیب این است که نیاز به یک کد boilerplate برای ایجاد کلاس های جدید و دستکاری اشیا در اطراف آن وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Contract4J also provides a very succinct way of defining tests, using familiar Java constructs, without having to define lots of additional AspectJ "boilerplate. "
[ترجمه گوگل]Contract4J همچنین با استفاده از ساختارهای آشنای جاوا، بدون نیاز به تعریف تعداد زیادی از AspectJ "boilerplate"، روشی بسیار مختصر برای تعریف تست ها ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]Contract۴J همچنین یک روش بسیار مختصر برای تعریف آزمون های، با استفاده از ساختارهای جاوا آشنا، بدون نیاز به تعریف بسیاری از boilerplate های اضافی ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. thei adhere about in the appearance boilerplate while newer cossack trend came by and by.
[ترجمه گوگل]آنها به ظاهر دیگ بخار پایبند هستند، در حالی که روند جدیدتر قزاق به تدریج آمد
[ترجمه ترگمان]thei به ظاهر boilerplate پایبند هستند، در حالیکه گرایش جدید قزاق ها از راه می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. For many interfaces, much of the functionality can be implemented with “boilerplate” code that will be valid for all classes that use the interface.
[ترجمه گوگل]برای بسیاری از اینترفیس ها، بسیاری از عملکردها را می توان با کد "boilerplate" پیاده سازی کرد که برای همه کلاس هایی که از رابط استفاده می کنند معتبر است
[ترجمه ترگمان]برای بسیاری از واسط ها، بسیاری از عاملیت را می توان با \"boilerplate\" اجرا کرد که برای همه کلاس ها که از واسط استفاده می کنند، معتبر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Listing 1 presents the boilerplate module functions, defining the module entry and exit functions.
[ترجمه گوگل]فهرست 1 توابع ماژول دیگ بخار را ارائه می دهد که عملکردهای ورود و خروج ماژول را تعریف می کند
[ترجمه ترگمان]لیست ۱ توابع ماژول boilerplate را نمایش داده، و توابع ورودی و خروجی ماژول را تعریف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. That is presidential boilerplate, the kind of thing White House speechwriters deliver whenever things look bleak and you have to rally the troops.
[ترجمه گوگل]این دیگ ریاست جمهوری است، چیزی که سخنرانان کاخ سفید هر زمان که اوضاع تاریک به نظر می رسد و شما مجبور می شوید نیروها را جمع آوری کنید، ارائه می دهند
[ترجمه ترگمان]این boilerplate ریاست جمهوری است، نوع کاری که کاخ سفید می تواند هر زمان که اوضاع غم انگیز به نظر می رسد را تحویل دهد و شما باید نیروهای نظامی را بسیج کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Other than the quaint little town waiting to get buried, what boilerplate ingredients do we have?
[ترجمه گوگل]به غیر از شهر کوچک عجیب و غریبی که منتظر دفن شدن است، چه مواد تشکیل دهنده دیگ بخار داریم؟
[ترجمه ترگمان]به غیر از آن شهر کوچک عجیب و غریب که منتظر دفن شدن است، چه موادی داریم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] ورق آهن دیگ بخار ؛متن استاندارد؛ تکیه کلام ؛ قطعه ای از متن که بارها کلمه به کلمه در سندهای گوناگون استفاده می شود.

انگلیسی به انگلیسی

• shell of thick metal plating on hot water boilers; standard text, copy that is ready-to-print (newspapers)
thick tin used to make water heaters and ship parts; template, document used for basic structure (in a newspaper or magazine); parts of text that are stored in memory of a word processor for repeated use (in computers)

پیشنهاد کاربران

چرا "boilerplate" که به معنای "ورق فلزی دیگ بخار" هست، الان توی زبان انگلیسی به معنی متن تکراری یا قالبی استفاده می شه؟
### 🔹 ریشه تاریخی و معنایی:
واژه ی boilerplate در اصل به ورق فلزی ضخیم گفته می شد که برای ساخت دیگ بخار استفاده می شد ( boiler plate ) .
...
[مشاهده متن کامل]

اما در قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰، روزنامه ها برای صرفه جویی در زمان و هزینه، بخش هایی از مقالات ثابت یا تبلیغات آماده رو روی ورق های فلزی قالبی چاپ می کردن و می فرستادن به روزنامه های محلی، تا اونا فقط کنار مطالب خودشون بچسبونن.
این صفحات فلزی مثل قالب آماده بودن و بارها و بارها تکرار می شدن.
- - -
### 🔸 نتیجه:
واژه ی boilerplate کم کم از معنی فیزیکی خودش ( صفحه فلزی ) به معنی چیز آماده، تکراری و استاندارد تغییر کرد.
الان توی:
- قراردادها → بندهای استاندارد قانونی
- برنامه نویسی → کدهای تکراری پایه
- روزنامه نگاری یا تبلیغات → متن های کلیشه ای
استفاده می شه.
### 🔹 معانی boilerplate:
1. متن آماده، کلیشه ای یا استاندارد ( در قرارداد، ایمیل، کد، و غیره )
👉 معادل فارسی: متن قالبی / متن از پیش نوشته شده / بند استاندارد
2. کدی که معمولاً بدون تغییر در پروژه های مختلف تکرار می شه ( در برنامه نویسی )
👉 معادل فارسی: کد آماده / کد تکراری
3. در روزنامه نگاری قدیم: صفحات فلزی از متن های آماده که دوباره چاپ می شدن
👉 معادل تاریخی: صفحات فلزی کلیشه ای
1. Most contracts include a boilerplate section that outlines standard legal protections.
بیشتر قراردادها بخشی به نام �بندهای استاندارد� دارن که از نظر قانونی محافظت های معمول رو توضیح می ده.
2. He copied the boilerplate disclaimer from another website without editing a word.
اون هشدار قانونی قالبی رو از یه سایت دیگه بدون تغییر حتی یه کلمه کپی کرد.
3. Although the code was functional, it was filled with unnecessary boilerplate that made it harder to maintain.
با اینکه کد کار می کرد، پر از کدهای تکراری غیرضروری بود که نگهداریش رو سخت تر می کرد.
4. The journalist criticized the article for being full of boilerplate phrases lacking originality.
روزنامه نگار از مقاله انتقاد کرد چون پر از عبارات کلیشه ای و بی نوآوری بود.
5. Every time I write a proposal, I reuse the same boilerplate introduction to save time.
هر بار که یه پیشنهادنامه می نویسم، برای صرفه جویی در وقت از همون مقدمه ی از پیش نوشته شده استفاده می کنم.
6. Boilerplate code in React projects can be reduced significantly using hooks and custom components.
در پروژه های ری اکت می شه با استفاده از هوک ها و کامپوننت های سفارشی مقدار زیادی از کدهای تکراری رو حذف کرد.
7. The startup was advised to avoid boilerplate mission statements and craft something unique.
به استارتاپ توصیه شد از بیانیه مأموریت کلیشه ای پرهیز کنه و چیزی منحصربه فرد بسازه.
8. He dismissed the letter as just another boilerplate response from customer service.
اون نامه رو به عنوان یه پاسخ تکراری دیگه از خدمات مشتریان کنار گذاشت.
9. Legal teams often have a set of boilerplate clauses they insert into every contract.
تیم های حقوقی اغلب مجموعه ای از بندهای استاندارد دارن که توی همه ی قراردادها قرار می دن.
10. Back in the printing days, boilerplates were literally metal plates used to print identical text.
در دوران چاپ سنتی، �بویلرپلیت ها� واقعاً صفحاتی فلزی بودن که برای چاپ متن های تکراری استفاده می شدن.
chatgpt

علاوه بر معانی پیشنهادی توسط کاربران عزیز که جزو معانی اصلی و کاربردی این لغت هستند، یک معنی دیگر، در دیکشنری زیر آمده است که در صخره نوردی یا کوه نوردی به کار می رود و معمولا در این معنای کاربردی لغت مزبور به شکل جمع است:
...
[مشاهده متن کامل]

( Boilerplates, pl - climbing ) : smooth, overlapping, and undercut slabs of rock ( New Oxford American Dictionary )
لایه ها یا ورقه های زیرین یک صخره که هم پوشانی دارند و نرم هستند.
Example: 👇
the ice - worn boilerplates.

boilerplate
متحد الشکل
کدقالب
کدهای برنامه نویسی تکراری که می توان آن ها را در قالب های استاندارد سازماندهی کرد.
یک متن پیش فرض - یک template
مثلا متن قرارداد اجاره یا. . . که به صورت ثابت در همه ی قراردادهای اجاره وجود داره. و البته که میشه غیر از این boilerplate، موارد دیگری هم به متن اضافه کرد.
boilerplate language = زبان کلیشه ای
صفت: تکراری
Boilerplate is a term used in legal contexts, but it originates in engineering. A rating - plate containing standard text was required to be attached to a boiler by the UK’s Boiler Explosions Act ( 1882 ) , and the term subsequently came to mean standard text which is cut and pasted into documents.
[کامپیوتر] کدهای تکراری که بارها و بارها در قسمت های مختلف یک برنامه تکرار می شوند، و حجم برنامه را افزایش می دهند.

بپرس