boil over


1- سر رفتن، سر ریختن، 2- شدت یافتن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to boil to overflowing.
متضاد: simmer down
مشابه: overflow, overrun

- Turn off the soup before it boils over!
[ترجمه گوگل] سوپ را قبل از اینکه بجوشد خاموش کنید!
[ترجمه ترگمان] سوپ را خاموش کن!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. She interrupted swiftly before his temper could boil over again.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه عصبانیت او دوباره بجوشد، سریع حرفش را قطع کرد
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه خشمش دوباره جوش بخورد، تند حرف او را قطع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Don't let the milk boil over.
[ترجمه هستی] نذار شیر سر بره
|
[ترجمه گوگل]اجازه ندهید شیر بجوشد
[ترجمه ترگمان]نذار شیر به جوش بیاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The unrest could boil over into civil war.
[ترجمه گوگل]ناآرامی ها می تواند به جنگ داخلی تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]این ناآرامی می تواند به جنگ داخلی تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Sometimes frustration and anger can boil over into direct and violent action.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات ناامیدی و عصبانیت می تواند به یک اقدام مستقیم و خشونت آمیز تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات عصبانیت و عصبانیت می تواند وارد عمل مستقیم و خشونت آمیز شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The disquiet will boil over in the long run.
[ترجمه گوگل]این ناراحتی در دراز مدت به جوش خواهد آمد
[ترجمه ترگمان]The در راه طولانی به جوش خواهد آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But tensions continue to boil over.
[ترجمه گوگل]اما تنش ها همچنان ادامه دارد
[ترجمه ترگمان]اما تنش ها همچنان ادامه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Tempers had begun to boil over and there would be trouble.
[ترجمه گوگل]مزاج شروع به جوشیدن کرده بود و مشکلی پیش می آمد
[ترجمه ترگمان]Tempers به جوش آمده بود و دردسر درست می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is separated into a few fractions which boil over different ranges 2 of temperature.
[ترجمه گوگل]آن را به چند بخش تقسیم می کنند که در محدوده های مختلف 2 درجه حرارت می جوشند
[ترجمه ترگمان]آن به چند بخش مجزا تقسیم می شود که در دامنه های مختلف ۲ درجه سانتیگراد به جوش می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is separated into a few fractions which boil over different ranges of temperature.
[ترجمه گوگل]آن را به چند بخش تقسیم می کنند که در محدوده های مختلف دما می جوشند
[ترجمه ترگمان]آن به چند بخش مجزا تقسیم می شود که در انواع مختلفی از دما به جوش می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Boil over leads to the difficulty in extinguishing and controlling the crude oil tank fire.
[ترجمه گوگل]جوشاندن منجر به مشکل در خاموش کردن و کنترل حریق مخزن نفت خام می شود
[ترجمه ترگمان]Boil خود را به مشکلات مربوط به اطفا حریق و کنترل آتش سوزی مخزن نفت خام هدایت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The situation was then about to boil over.
[ترجمه گوگل]اوضاع در آن زمان نزدیک بود به جوش بیاید
[ترجمه ترگمان]در این صورت اوضاع در شرف جوشیدن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Disquiet that would boil over in the long run.
[ترجمه گوگل]ناراحتی که در دراز مدت به جوش می آید
[ترجمه ترگمان]disquiet که در راه طولانی به جوش خواهد آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The word eczema means, literally, to boil over or break out.
[ترجمه گوگل]کلمه اگزما در لغت به معنای جوشیدن یا شکستن است
[ترجمه ترگمان]کلمه اگزما است که به معنای آن است که به جوش آید و یا از بین برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[مهندسی گاز] جوشش، کف کردن

انگلیسی به انگلیسی

• overflow; be very angry, be furious

پیشنهاد کاربران

ریشه : مثل آب جوش که در اثر حرارت زیاد سر ریز می کند، از کنترل خارج شدن
سَرریزیدن.
جوشیدن بیرون از . . . . . =
م. ث
Turn off the soup before it boils over!
سوپ رو بِخاموشون قبل از اینکه بِجوشه بیرون/بِسَرریزه.
از کنترل خارج شدن
به جوش آوردن :جوشاندن

بپرس