boil away


در اثر جوشیدن بخار شدن

جمله های نمونه

1. The water was bubbling and boiling away.
[ترجمه گوگل]آب حباب می زد و می جوشید
[ترجمه ترگمان]آب قل قل می کرد و می جوشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The water in the saucepan had all boiled away.
[ترجمه گوگل]آب داخل قابلمه همه به جوش آمده بود
[ترجمه ترگمان]آب داخل ماهی تابه جوش آورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The water in the kettle had all boiled away.
[ترجمه گوگل]آب کتری تماماً به جوش آمده بود
[ترجمه ترگمان]آب کتری جوش آورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Their excitement soon boiled away when the family life began.
[ترجمه گوگل]با شروع زندگی خانوادگی، هیجان آنها به زودی از بین رفت
[ترجمه ترگمان]وقتی که زندگی خانوادگی شروع شد، هیجان آن ها به جوش آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Those sweet potatoes have been boiling away for 20 minutes.
[ترجمه گوگل]آن سیب زمینی شیرین به مدت 20 دقیقه در حال جوشیدن است
[ترجمه ترگمان] اون سیب زمینی های شیرین ۲۰ دقیقه ست که دارن می have
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The pot is boiling away on the fire.
[ترجمه گوگل]قابلمه روی آتش می جوشد
[ترجمه ترگمان]کتری روی آتش می جوشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There's a saucepan boiling away on the stove.
[ترجمه گوگل]یک قابلمه در حال جوشیدن روی اجاق گاز است
[ترجمه ترگمان]یک ماهی تابه روی اجاق دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The water had all boiled away and the pan was burned.
[ترجمه گوگل]آب تمام شده بود و تابه سوخته بود
[ترجمه ترگمان]آب جوش آورده بود و ماهی تابه می سوخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The water boiled away.
[ترجمه گوگل]آب جوشید
[ترجمه ترگمان]آب به جوش آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Large generators can overcharge batteries, ultimately destroying them as the electrolyte boils away and the plates heat up and buckle.
[ترجمه گوگل]ژنراتورهای بزرگ می توانند باتری ها را بیش از حد شارژ کنند و در نهایت با جوشیدن الکترولیت و گرم شدن صفحات و کمانش آن ها را از بین ببرند
[ترجمه ترگمان]ژنراتورهای بزرگ می توانند باتری ها را تخلیه کنند و در نهایت آن ها را به صورت یک الکترولیت از بین ببرند و بشقاب ها بالا و پایین برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. All the water had boiled away.
[ترجمه گوگل]تمام آب به جوش آمده بود
[ترجمه ترگمان]همه آب جوش آورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Primitive sensations skittered here and there, triggering twinges of irritation that carelessly boiled away.
[ترجمه گوگل]احساسات بدوی به این سو و آن سو می‌پرداختند، و باعث تحریکات شدیدی می‌شدند که بی‌دقت از بین می‌رفتند
[ترجمه ترگمان]* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The soup's almost boiled away.
[ترجمه گوگل]سوپ تقریباً آب پز شده است
[ترجمه ترگمان]سوپ تقریبا آب پز شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It was bubbling and boiling away like mad inside your head.
[ترجمه گوگل]حباب می زد و مثل دیوانه در سرت می جوشید
[ترجمه ترگمان]مثل دیوانه ها شده بود و مثل دیوانه ها جوش و خروش می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This might connect with experiences of seeing liquids boiling away on a cooker.
[ترجمه گوگل]این ممکن است با تجربیات مشاهده مایعات در حال جوشیدن در اجاق گاز مرتبط باشد
[ترجمه ترگمان]این کار ممکن است با تجربیات مشاهده مایعات در حال جوش بر روی یک آشپز، ارتباط برقرار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• vaporize, turn into steam

پیشنهاد کاربران

بپرس