• : تعریف: a system of four wheels mounted on two axles used on the rear of some trucks, tractors, and tanks.
اسم ( noun )
• : تعریف: a variant of bogy.
جمله های نمونه
1. In 191 bogie car No. 3derailed in Tamworth Road and ran into the front of a house.
[ترجمه گوگل]در 191 ماشین بوژی شماره 3 در جاده تامورث از ریل خارج شد و به جلوی خانه ای برخورد کرد [ترجمه ترگمان]در ۱۹۱ خودروی bogie شماره ۳ در جاده Tamworth از خط خارج شد و به جلوی خانه دوید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Billy Tolboys was sitting on a crane bogie with his head buried in his hands.
[ترجمه علی] بیلی تالبوی روی واگن جرثقیل نشسته بود و دستش را روی سرش گذاشته بود
|
[ترجمه گوگل]بیلی تولبویز روی بوژی جرثقیل نشسته بود و سرش بین دستانش فرو رفته بود [ترجمه ترگمان]بیلی Tolboys نشسته بود و سرش را در دست هایش مخفی کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Therefore, the nine bogie cars and a few four wheelers were transferred to Sutton and worked the Mitcham line from there.
[ترجمه گوگل]بنابراین، 9 ماشین بوژی و چند چهار چرخ به ساتون منتقل شدند و از آنجا خط میچم را کار کردند [ترجمه ترگمان]بنابراین، نه ماشین bogie و چهار چرخ four به ساتون انتقال داده شدند و خط Mitcham را از آنجا کار کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Two bogie cars were not allowed to pass each other on the curve at the top of Ringstead Road.
[ترجمه گوگل]دو خودروی بوژی اجازه نداشتند از روی پیچ در بالای جاده رینگستد عبور کنند [ترجمه ترگمان]دو ماشین bogie اجازه نداشتند که روی منحنی در بالای جاده Ringstead از هم عبور کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. In a more mellow mood, the bogie will simply play practical jokes.
[ترجمه گوگل]با خلق و خوی آرام تر، بوژی به سادگی جوک های عملی می کند [ترجمه ترگمان]در این حالت mellow، the به سادگی جوک های عملی را بازی خواهند کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. L - 27-2 31-35 Brush bogie cars.
[ترجمه گوگل]L - 27-2 31-35 ماشین های بوژی براش [ترجمه ترگمان]L - ۲۷ - ۲ به راش bogie ماشین [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Of course, I was devastated when Bogie died.
[ترجمه گوگل]البته، زمانی که بوگی درگذشت، من بسیار ناراحت شدم [ترجمه ترگمان] البته، وقتی \"Bogie\" مرد داغون شدم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Bogie, the beer-bellied proprietor, says he feels it's his duty to stay open.
[ترجمه گوگل]بوگی، صاحب آبجو، میگوید که احساس میکند این وظیفهاش است که باز بماند [ترجمه ترگمان]صاحب آبجو، صاحب آبجو، گفت که احساس می کند وظیفه اوست که باز بماند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The development of motor bogie, the most important part of the vehide, is diversity and individuality.
[ترجمه گوگل]توسعه بوژی موتور، مهمترین بخش خودرو، تنوع و فردیت است [ترجمه ترگمان]توسعه of موتور، مهم ترین بخش of، تنوع و فردیت است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The bogie for this crane is of H type weldable bogie, the primary suspension of the bogie is of journal box helical spring and wedge snubbing system.
[ترجمه گوگل]بوژی این جرثقیل از نوع H بوژی قابل جوش است، تعلیق اولیه بوژی از فنر مارپیچی جعبه ژورنال و سیستم snubbing گوه است [ترجمه ترگمان]The برای این crane از نوع H weldable bogie است، که تعلیق اولیه of، of مارپیچ box مارپیچی و system wedge می باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. . . . locomotive bogie frame suspension - axle load transfer is analyzed on the ramp.
[ترجمه گوگل] تعلیق قاب بوژی لوکوموتیو - انتقال بار محور بر روی سطح شیب دار تجزیه و تحلیل می شود [ترجمه ترگمان] [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Because the utility model is a non-power technical bogie truck and can be pushed manually on the railway to be transported and moved, the operation is flexible, and the equipment is safe and reliable.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که مدل کاربردی یک کامیون بوژی فنی غیر قدرتی است و می توان آن را به صورت دستی در راه آهن هل داد تا حمل و نقل و جابجا شود، عملکرد انعطاف پذیر است و تجهیزات ایمن و قابل اعتماد هستند [ترجمه ترگمان]از آنجا که مدل مصرفی یک کامیون bogie فنی غیر برقی است و می توان به صورت دستی بر روی راه آهن فشار آورد تا جابجا شود و جابجا شود، این عملیات انعطاف پذیر و قابل اعتماد است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The bogie separated equipment is the pivotal and large - size device which is nonstandard for light rail.
[ترجمه گوگل]تجهیزات جدا شده بوژی دستگاه محوری و بزرگ است که برای ریل سبک غیر استاندارد است [ترجمه ترگمان]تجهیزات از هم جدا شده ابزار محوری و بزرگی است که برای راه آهن سبک طراحی شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. It is all outside frame with vacuum brakes on the rear bogie.
[ترجمه گوگل]تمام این فریم بیرونی با ترمزهای خلاء روی بوژی عقب است [ترجمه ترگمان]آن تمام کادر خارج از کادر با ترمزهای خلا در قسمت عقب است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[برق و الکترونیک] مترسک علامت دشمن یا هواپیمای ناشناس روی صفحه ی رادار [ریاضیات] چرخ جفتی، واگن تخت، واگن بی لبه
انگلیسی به انگلیسی
• humphrey bogart (1899-1957), american movie actor, star of "the maltese falcon" and "casablanca", winner of the 1951 academy award for best actor for his role in "the african queen" (british) wheeled undercarriage below a railway car
پیشنهاد کاربران
This slang term is used to refer to a marijuana cigarette, also known as a joint. اصطلاح عامیانه سیگار ماری جوانا، که به عنوان joint نیز شناخته می شود مثال؛ Let’s roll a bogie and pass it around. ... [مشاهده متن کامل]
In a discussion about different ways to consume marijuana, someone might mention, “I prefer smoking bogies over using a vaporizer. ” Another person might ask, “Do you want to smoke a bogie with me?”
۱. سیگارت مریوانا ( ماریجوانا ) ۲. هزارچرخ
𝗯𝗼𝗴𝘆 or 𝗯𝗼𝗴𝗶𝗲 or 𝗯𝗼𝗴𝗲𝘆 Imaginary evil spirit لولو ، دیو . غول 🔍 غیر از اینها معانی دیگری نیز دارد
bogie ( حملونقل ریلی ) واژه مصوب: بوژی تعریف: مجموعهای شامل چهار یا شش چرخ که به صورت جفت در زیر وسیلۀ نقلیۀ ریلی طویل نصب میشود و ازطریق لولایی مرکزی حرکت و انعطاف وسیلۀ نقلیۀ را در پیچ ها تسهیل میکند
در انگلیسی بریتانیایی به معنی مخاط یا آب دماغ هم هست ( غیررسمی ) معادل آمریکایی: booger
چرخ حماله، ارابه واگن، هزار چرخ، محور ( در زبان فرانسه )