bodyguard

/ˈbɑːdiˌɡɑːrd//ˈbɒdɪɡɑːd/

معنی: محافظ، مستحفظ شخص، گارد مخصوص
معانی دیگر: نگهبان شخصی، محافظ شخصی، جان پاس، نگهبان، موکب، هنگ ویژه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a person, often armed, who is employed to protect an individual or group from bodily harm.
مشابه: escort

جمله های نمونه

1. The bodyguard was killed while checking the president's car for booby traps.
[ترجمه گوگل]این محافظ هنگام بررسی خودروی رئیس جمهور برای وجود تله های انفجاری کشته شد
[ترجمه ترگمان]محافظ وی در حین بازرسی خودروی رئیس جمهور برای تله های انفجاری کشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He keeps a bodyguard of ten men.
[ترجمه گوگل]او محافظی متشکل از ده نفر دارد
[ترجمه ترگمان]اون محافظ ده نفر رو نگه میداره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His bodyguard was armed with a pistol.
[ترجمه گوگل]محافظ او به یک تپانچه مسلح بود
[ترجمه ترگمان]bodyguard مسلح به اسلحه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. "The Bodyguard" is a fairly bog-standard thriller.
[ترجمه گوگل]"بادیگارد" یک فیلم هیجان انگیز نسبتاً استاندارد است
[ترجمه ترگمان]\"گارد\" یک فیلم هیجان انگیز استاندارد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A personal bodyguard had been assigned to her.
[ترجمه گوگل]یک محافظ شخصی برای او تعیین شده بود
[ترجمه ترگمان]یک محافظ شخصی به او واگذار شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Queen's bodyguard is standing at the entrance.
[ترجمه گوگل]محافظ ملکه در ورودی ایستاده است
[ترجمه ترگمان]محافظ ملکه در ورودی ایستاده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She has to have an armed bodyguard wherever she goes.
[ترجمه گوگل]او باید هر جا که می رود یک محافظ مسلح داشته باشد
[ترجمه ترگمان]اون باید به هر جایی که بره محافظ مسلح داشته باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The President's bodyguard is / are armed.
[ترجمه گوگل]محافظ رئیس جمهور مسلح است / مسلح است
[ترجمه ترگمان]محافظ رئیس جمهور است \/ مسلح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She has her own personal secretary/bodyguard/fitness instructor.
[ترجمه گوگل]او منشی/بادیگارد/مربی تناسب اندام شخصی خودش را دارد
[ترجمه ترگمان]او مربی شخصی خود \/ محافظ تناسب اندام خود را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The King had brought his own bodyguard of twenty armed men.
[ترجمه گوگل]شاه محافظ شخصی خود را با بیست مرد مسلح آورده بود
[ترجمه ترگمان]پادشاه محافظ شخصی بیست نفر از افراد مسلح را باخود آورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Down the corridor, a bodyguard has opened a private door, leading directly to his three-room office complex.
[ترجمه گوگل]در پایین راهرو، یک محافظ یک در خصوصی را باز کرده است که مستقیماً به مجتمع اداری سه اتاقه او منتهی می شود
[ترجمه ترگمان]یک محافظ در پایین راهرو یک در خصوصی را باز کرده است که مستقیما به مجتمع اداری سه اتاق وی منتهی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Kleomenes came, with a bodyguard, and with his backing Isagoras took proceedings against Kleisthenes.
[ترجمه گوگل]کلئومنس با محافظی آمد و ایساگوراس با حمایت او علیه کلیستنس اقدام کرد
[ترجمه ترگمان]Kleomenes با یک محافظ از آنجا بیرون آمد و با پشتیبانی او اقدامات علیه Kleisthenes را انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The presence of a bodyguard was a constant reminder of the invisible veil which separated her from her family and friends.
[ترجمه گوگل]حضور یک محافظ همیشه یادآور حجاب نامرئی بود که او را از خانواده و دوستانش جدا می کرد
[ترجمه ترگمان]حضور یک محافظ نشانگر آن حجاب نامریی بود که او را از خانواده و دوستانش جدا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Maybe you should hire a bodyguard.
[ترجمه گوگل]شاید شما باید یک محافظ استخدام کنید
[ترجمه ترگمان] شاید بهتر باشه یه بادیگارد استخدام کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Being the President's bodyguard is obviously a hazardous occupation.
[ترجمه گوگل]بدیهی است که محافظ رئیس جمهور بودن یک شغل خطرناک است
[ترجمه ترگمان]بودن به عنوان محافظ رئیس جمهور قطعا یک اشغال خطرناک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. They are the devil's body guard, and if the soldiers of any army are as faithful as they are, their commanders are well served.
[ترجمه گوگل]آنها محافظ شیطان هستند و اگر سربازان هر ارتشی به اندازه آنها وفادار باشند، فرماندهان آنها به خوبی خدمت می کنند
[ترجمه ترگمان]نگهبانان بدن شیطان هستند، و اگر سربازان هر ارتش به اندازه آن ها وفادار باشند، فرماندهان آن ها به خوبی خدمت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. I was very glad that I had a "body guard".
[ترجمه گوگل]خیلی خوشحال بودم که "بادی گارد" داشتم
[ترجمه ترگمان]خیلی خوشحال بودم که یه محافظ بدن دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Aobama's body guard disclosed that Aobam is going resign his position of being the US president.
[ترجمه گوگل]محافظ Aobama فاش کرد که Aobam از سمت خود به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده استعفا می دهد
[ترجمه ترگمان]نگهبان بدن Aobama فاش کرد که Aobam در حال استعفا از موقعیت رئیس جمهور ایالات متحده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. The new Beefeater's full job title will be "Yeoman Warder of Her Majesty's Royal Palace and Fortress the Tower of London, and Members of the Sovereign's Body Guard of the Yeoman Guard Extraordinary".
[ترجمه گوگل]عنوان شغلی کامل Beefeater جدید "Yeoman Warder of Her Majesty's Royal Palace and Fortress the Tower of London، and Members of the Sovereign's Body Guard of Yeoman Guard Extraordinary" خواهد بود
[ترجمه ترگمان]عنوان شغل جدید Beefeater \"Yeoman Warder از کاخ سلطنتی اعلیحضرت و دژ لندن و اعضای گارد ملی گارد Yeoman فوق العاده\" خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Protector of the young King Edward VI, the Duke was delighted to confer this privilege of being extraordinary members of the King's closest Body Guard whose origin dated back to 148
[ترجمه گوگل]دوک، محافظ پادشاه جوان ادوارد ششم، از اعطای این امتیاز به عنوان اعضای فوق‌العاده نزدیک‌ترین گارد بادی پادشاه که منشأ آن به سال 148 بازمی‌گردد، خرسند بود
[ترجمه ترگمان]دوک، شاه ادوارد ششم، از اعطای این امتیاز به اعضای فوق العاده گارد تن که مبدا آن به ۱۴۸ می رسید، بسیار خشنود بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. As the personal Protector of the young King Edward VI, the Duke was delighted to confer this privilege of being extraordinary members of the King's closest Body Guard whose origin dated back to 148
[ترجمه گوگل]به عنوان محافظ شخصی پادشاه جوان ادوارد ششم، دوک خوشحال شد که این امتیاز را به عنوان اعضای فوق العاده نزدیکترین گارد بدن پادشاه که منشاء آن به سال 148 بازمی گردد، اعطا کرد
[ترجمه ترگمان]از آنجا که سرپرست امور شخصی شاه ادوارد ششم، دوک خوشحال بود که این امتیاز را به اعضای فوق العاده نزدیک ترین گارد بدن که مبدا آن به ۱۴۸ می رسید، اعطا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. And if the mountain of snow enshrouding the storage rooms isn't enough protection, what better body guard than one of nature's biggest beasts.
[ترجمه گوگل]و اگر کوهی از برف که اتاق‌های ذخیره‌سازی را پوشانده است محافظت کافی نیست، چه محافظی بهتر از یکی از بزرگترین جانوران طبیعت
[ترجمه ترگمان]و اگر کوه برف، اتاق های انبار برای محافظت کافی نیست، چه بهتر از یکی از بزرگ ترین حیوانات طبیعت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

محافظ (اسم)
guardian, watchman, guard, bodyguard, preserver, surveillant

مستحفظ شخص (اسم)
bodyguard

گارد مخصوص (اسم)
bodyguard

انگلیسی به انگلیسی

• provide with a bodyguard; act as a bodyguard
one who is hired to protect a person
someone's bodyguard is the person or group of people employed to protect them.

پیشنهاد کاربران

جان بان
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است )

⚫ واژه ی برنهاده: بَدَنبان

⚫ نگارش به خط لاتین: Badanbān

⚫ آمیخته از: بدن ( body ) و �بان� ( guard )

⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک یا چندیِک از اینها اند:
...
[مشاهده متن کامل]

فرهنگستان زبان و ادب، پارسی انجمن، بازدیسان پارسی، دکتر حیدری ملایری، دکتر حسابی، دکتر ادیبسلطانی

⚫ سایِن ها ( nuances ) را باهم جابجا نشناسیم.

بَدَنبان
( Badanbān )
اسم : محافظ
A person or group of persons, often armed, responsible for protecting an individual
فعل : محافظت کردن
To protect
❇️ نکته :
وقتی واژه بادیگارد در جمله به معنای گروهی از محافظان است ، در آن حالت s جمع نمیگیرد اما وقتی منظورمون یک بادیگارد از چندین بادیگارد است آنجا s جمع میگیرد
...
[مشاهده متن کامل]

📍He escaped injury, but one of his bodyguards was shot and two others were injured when their vehicle overturned
📍The car was unmarked, there were no military or diplomatic plates, no official driver, no bodyguard

bodyguard ( عمومی )
واژه مصوب: جان‏پاس
تعریف: محافظ شخصی
محافظ شخصی
محافظ

بپرس