body part

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a part or section of the human body, such as the arm, chest, nose, neck, or knee.

- The children wrote the names of the body parts on the diagram.
[ترجمه گوگل] بچه ها نام اعضای بدن را روی نمودار نوشتند
[ترجمه ترگمان] بچه ها نام بخش های بدن روی نمودار را نوشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a piece of the human body that has been detached, as by surgery or violence.

جمله های نمونه

1. Flesheating monsters and severed body parts dance through the pages as though daring the reader to read on.
[ترجمه گوگل]هیولاهای متورم و اعضای بریده بدن در میان صفحات می رقصند که گویی خواننده را جرات خواندن ادامه مطلب می کنند
[ترجمه ترگمان]هیولاهای شیطانی و قسمت های بدن جدا شده از صفحات آن، مثل اینکه خواننده جرات خواندن آن را دارد، از میان صفحات آن به رقص ادامه می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The largest body part was a knee.
[ترجمه گوگل]بزرگترین قسمت بدن زانو بود
[ترجمه ترگمان]قسمت بزرگ قسمت بدن یک زانو بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. All my body parts felt like lumps of lead.
[ترجمه گوگل]تمام اعضای بدنم مثل توده های سرب بود
[ترجمه ترگمان]تمام قسمت های بدنم مثل تکه های سرب شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They can manufacture a whole host of body parts, from neurons to muscles to blood cells.
[ترجمه گوگل]آنها می توانند مجموعه کاملی از اعضای بدن، از نورون ها گرفته تا ماهیچه ها و سلول های خونی را بسازند
[ترجمه ترگمان]آن ها می توانند یک میزبان کامل از بخش های بدن، از نورون ها گرفته تا ماهیچه ها به سلول های خون را تولید کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. On the kitchen table are strewn the body parts of a dismantled wooden Easter bunny.
[ترجمه گوگل]روی میز آشپزخانه اعضای بدن یک اسم حیوان دست اموز چوبی عید پاک ریخته شده است
[ترجمه ترگمان]روی میز آشپزخانه قسمت های بدن یک خرگوش مرده را قرار داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The 1995 team saw body parts strewn about callously by the robbers in their mad quest for anything of value.
[ترجمه گوگل]تیم سال 1995 در جستجوی جنون آمیز دزدان برای یافتن هر چیزی با ارزش، اعضای بدن را دیدند که به طرز بی رحمانه ای توسط دزدان پراکنده شده بودند
[ترجمه ترگمان]تیم ۱۹۹۵ قطعات بدن را دید که توسط دزدان در جستجوی جنون آمیز برای هر چیزی پخش شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The main body part is coiled by the aluminum tube, welded with pipe, copper capillary vessels.
[ترجمه گوگل]قسمت اصلی بدنه توسط لوله آلومینیومی، جوش داده شده با لوله، مخازن مویرگی مسی کویل شده است
[ترجمه ترگمان]بخش اصلی بدن به وسیله لوله آلومینیومی تشکیل شده است که با لوله مسی، لوله مسی، جوش داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Relating to or being a body part analogous to the humerus.
[ترجمه گوگل]مربوط به یا بودن عضوی از بدن مشابه استخوان بازو
[ترجمه ترگمان]ارتباط دادن یا بودن بخشی شبیه به استخوان بازو هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. To bring ( a body part ) into a tuck position.
[ترجمه گوگل]آوردن (بخشی از بدن) به حالت تاک
[ترجمه ترگمان]برای آوردن (یک قسمت بدن)به یک موقعیت امن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Sexualizing clothing reveals or emphasizes a sexualized body part, has characteristics associated with sexiness, and/or carries sexually suggestive writing.
[ترجمه گوگل]لباس های جنسی بخشی از بدن را نشان می دهد یا بر آن تأکید می کند، دارای ویژگی های مرتبط با جنسیت است، و/یا حاوی نوشته های تلقین کننده جنسی است
[ترجمه ترگمان]لباس های Sexualizing نشان می دهند که یک قسمت بدنه sexualized، ویژگی هایی دارد که با sexiness مرتبط است، و \/ یا نوشتن تلقین جنسی را باخود حمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Based on the contrast analysis in the body part, the last part gives five conclusions and three pieces of advice on jackaroo teachers'questioning.
[ترجمه گوگل]بر اساس تجزیه و تحلیل کنتراست در قسمت بدن، بخش آخر پنج نتیجه گیری و سه توصیه در مورد پرسش معلمان جکورو ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]براساس تجزیه و تحلیل مقایسه ای در بخش بدن، بخش آخر پنج نتیجه گیری و سه بخش از مشاوره را در مورد این موضوع به این مساله اختصاص داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This body part will be downloaded on demand.
[ترجمه گوگل]این قسمت بدن در صورت تقاضا دانلود می شود
[ترجمه ترگمان]این قسمت بدن به تقاضا بارگیری خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The body part consists of exordium, four chapters and conclusion.
[ترجمه گوگل]قسمت بدن از اگزوردیوم، چهار فصل و نتیجه تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]بخش بدنه شامل مقدمه، چهار فصل و نتیجه گیری می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The protecting tube body part of the temperature detector for temperature compensation is arranged by a rotary method according to a tube axis as a center.
[ترجمه گوگل]قسمت محافظ بدنه لوله آشکارساز دما برای جبران دما با یک روش چرخشی بر اساس یک محور لوله به عنوان مرکز مرتب می شود
[ترجمه ترگمان]بخش حفاظت از لوله های دما برای جبران دما به وسیله یک روش گردان مطابق با محور لوله به عنوان یک مرکز تنظیم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس