1. The powerful smell of cabbage, sardines, and body odor filled the train.
[ترجمه گوگل]بوی قوی کلم، ساردین و بوی بدن قطار را پر کرده بود
[ترجمه ترگمان]بوی قوی کلم، ساردین، و بوی بدن، قطار را پر می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بوی قوی کلم، ساردین، و بوی بدن، قطار را پر می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. First, no body odor body Odor ; Second, eat very little; Third, do not need much space.
[ترجمه گوگل]اول، بدون بوی بدن بوی بدن ; دوم اینکه خیلی کم بخورید سوم، فضای زیادی نیاز ندارد
[ترجمه ترگمان]اول اینکه، هیچ بدن بوی بدن نمی تواند بوی بد بدهد؛ دوم، کمی غذا بخورید؛ سوم، به فضای زیادی نیاز ندارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اول اینکه، هیچ بدن بوی بدن نمی تواند بوی بد بدهد؛ دوم، کمی غذا بخورید؛ سوم، به فضای زیادی نیاز ندارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Dermatology: Atopic dermatitis, psoriasis, body odor, eczema, frostbite, spots, freckles and so on.
[ترجمه گوگل]پوست: درماتیت آتوپیک، پسوریازیس، بوی بدن، اگزما، سرمازدگی، لک، کک و مک و غیره
[ترجمه ترگمان]پوست: درماتیت atopic، پسوریازیس، بوی بدن، اگزما، سرمازدگی، لکه ها، freckles، و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پوست: درماتیت atopic، پسوریازیس، بوی بدن، اگزما، سرمازدگی، لکه ها، freckles، و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. His body odor is very strong.
[ترجمه گوگل]بوی بدنش بسیار قوی است
[ترجمه ترگمان]بوی بدنش خیلی قوی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بوی بدنش خیلی قوی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. EASTROSE roll on deodorant, removes body odor, change the odor to be perfumed.
[ترجمه گوگل]EASTROSE رول روی دئودورانت، از بین برنده بوی بدن، تغییر بو برای خوشبو شدن
[ترجمه ترگمان]EASTROSE که روی دئودورانت می گردند، بوی بدن را پاک می کنند و بوی عطر را تغییر می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]EASTROSE که روی دئودورانت می گردند، بوی بدن را پاک می کنند و بوی عطر را تغییر می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Those have the person of body odor, also suffer from rhinitis at the same time?
[ترجمه گوگل]کسانی که بوی بدن دارند، همزمان از رینیت هم رنج می برند؟
[ترجمه ترگمان]کسانی که بوی بدن را دارند، در عین حال از rhinitis نیز رنج می برند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کسانی که بوی بدن را دارند، در عین حال از rhinitis نیز رنج می برند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Other side effects include bad breath, body odor, heartburn, upset stomach, and allergic reactions.
[ترجمه گوگل]سایر عوارض جانبی عبارتند از بوی بد دهان، بوی بدن، سوزش سر دل، ناراحتی معده و واکنش های آلرژیک
[ترجمه ترگمان]عوارض جانبی دیگر شامل تنفس بدبو، بوی بدن، سوزش معده، معده عصبی و واکنش های آلرژیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]عوارض جانبی دیگر شامل تنفس بدبو، بوی بدن، سوزش معده، معده عصبی و واکنش های آلرژیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Ear Wax, Body Odor: Breast Cancer Link?
[ترجمه گوگل]موم گوش، بوی بدن: پیوند سرطان سینه؟
[ترجمه ترگمان]گوش موم، بوی بدن: پیوند سرطان سینه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گوش موم، بوی بدن: پیوند سرطان سینه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Kids talk candidly and loudly about their Santa experience, and are quick to point out body odor and bad breath.
[ترجمه گوگل]بچه ها با صراحت و با صدای بلند درباره تجربه بابانوئل خود صحبت می کنند و به سرعت به بوی بدن و بوی بد دهان اشاره می کنند
[ترجمه ترگمان]کودکان به صراحت و با صدای بلند درباره تجربه Santa صحبت می کنند و به سرعت به بوی بدن و تنفس بدبو اشاره می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کودکان به صراحت و با صدای بلند درباره تجربه Santa صحبت می کنند و به سرعت به بوی بدن و تنفس بدبو اشاره می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. "They included skatole, a component of feces; trimethylamine, one of the essences of rotting fish; and several of the more pungent fatty acids that contribute to rancid human body odor, " Ed says.
[ترجمه گوگل]اد میگوید: «آنها شامل اسکاتول، جزء مدفوع، تری متیل آمین، یکی از اسانسهای ماهی فاسد و چندین اسید چرب تندتر بودند که به بوی بد بدن انسان کمک میکنند
[ترجمه ترگمان]اد می گوید: \" آن ها شامل skatole، جز مدفوع، trimethylamine، یکی از the ماهی گندیده، و چندین اسیده ای چرب تری هستند که به بوی بد بدن انسان کمک می کنند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اد می گوید: \" آن ها شامل skatole، جز مدفوع، trimethylamine، یکی از the ماهی گندیده، و چندین اسیده ای چرب تری هستند که به بوی بد بدن انسان کمک می کنند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Using deodorant (or deodorant with antiperspirant) every day can help keep body odor in check, too.
[ترجمه گوگل]استفاده از دئودورانت (یا دئودورانت با ضد تعریق) هر روز می تواند به کنترل بوی بدن نیز کمک کند
[ترجمه ترگمان]استفاده از دئودورانت (یا دئودورانت با antiperspirant)هر روز به داشتن بوی بدن کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]استفاده از دئودورانت (یا دئودورانت با antiperspirant)هر روز به داشتن بوی بدن کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The sweat gland of human being consists of eccrine gland and large sweat gland( apocrine gland) which is the root of body odor.
[ترجمه گوگل]غده عرق انسان از غده اکرین و غده عرق بزرگ (غده آپوکرین) که ریشه بوی بدن است تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]غده عرقی شامل غده eccrine و غده بزرگ عرق (غده apocrine)است که ریشه بوی بدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]غده عرقی شامل غده eccrine و غده بزرگ عرق (غده apocrine)است که ریشه بوی بدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Unfortunately for all you hard-workers out there, the pheromone that accompanies male body odor that's been baking on the skin for awhile -- androstenone -- is a female repellent.
[ترجمه گوگل]متأسفانه برای همه شما زحمتکشان، فرمونی که همراه با بوی بدن مردانه است - آندروستنون - یک ماده دافع زنانه است
[ترجمه ترگمان]متاسفانه برای همه شما - کارگران در آنجا، فرومون همراه با بوی بدن مرد که برای مدتی روی پوست پخته می شود - - یک دافع زنانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]متاسفانه برای همه شما - کارگران در آنجا، فرومون همراه با بوی بدن مرد که برای مدتی روی پوست پخته می شود - - یک دافع زنانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. East Asians tend to see whites are rather less intelligent than themselves, and emitters of strong, sour body odor. Asians stereotype blacks as unintelligent, oversexed, and given to crime.
[ترجمه گوگل]مردم آسیای شرقی تمایل دارند ببینند که سفیدپوستان نسبت به خودشان هوش کمتری دارند و بوی تند و ترش بدن منتشر می کنند آسیاییها سیاهپوستان را افراد بیهوش، بیش از حد جنسیتزده و به جنایت میدانند
[ترجمه ترگمان]اتباع آسیای شرقی تمایل به دیدن سفید پوست ها نسبت به خودشان، و ساطع کننده های قوی و ترش بدن دارند ورزش کاران آسیای میانه سیاهان را به عنوان فردی کودن، گیج و با توجه به جرم تصور می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اتباع آسیای شرقی تمایل به دیدن سفید پوست ها نسبت به خودشان، و ساطع کننده های قوی و ترش بدن دارند ورزش کاران آسیای میانه سیاهان را به عنوان فردی کودن، گیج و با توجه به جرم تصور می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید