bodkin

/ˈbɑːdˌkɪn//ˈbɒdkɪn/

معنی: خنجر، نوعی جوالدوز
معانی دیگر: سوزن بزرگ، جوالدوز، میله ی سوراخدار (برای رد کردن روبان و غیره از پارچه)، گونند، درفش، گیره ی گیسو (که بلند و زینتی است)، گزنه، آلت سرتیز برای سوراخ کردن پارچه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a small tool with a sharp point for punching holes in cloth or leather.

(2) تعریف: a long, decorative hairpin.

(3) تعریف: a blunt, large-eyed needle used to draw ribbon, cord, and the like through hems and casings.

جمله های نمونه

1. The bodkin trick should have been completed beforehand to make the sleeve ready.
[ترجمه گوگل]ترفند بادکین باید از قبل تکمیل می شد تا آستین آماده شود
[ترجمه ترگمان]ترفند bodkin باید قبل از این که آستین را آماده کند، تکمیل شده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. With a bare bodkin ? who would fardels bear.
[ترجمه گوگل]با بدن برهنه؟ چه کسی fardels خرس
[ترجمه ترگمان]با یه خنجر برهنه؟ کی میتونه تحمل کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Bodkin Arrow : Arrows with a tempered steel tip.
[ترجمه گوگل]فلش بادکین: فلش هایی با نوک فولادی نرم
[ترجمه ترگمان]پیکان - پیکان، پیکان فولادی -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. So you can easily crushed by a bodkin!
[ترجمه گوگل]بنابراین می توانید به راحتی توسط یک بادکین له شوید!
[ترجمه ترگمان]! پس تو میتونی به راحتی با یه خنجر له بشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He's too big to travel bodkin between you and me.
[ترجمه گوگل]او آنقدر بزرگ است که نمی تواند بین من و تو حرکت کند
[ترجمه ترگمان]اون خیلی بزرگه که بتونه بین من و تو و اون خنجر بزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Bodkin: used for threading ribbon and elastic through a tunnel or casing.
[ترجمه گوگل]Bodkin: برای رزوه کشی روبان و الاستیک از طریق یک تونل یا پوشش استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]bodkin: استفاده از نوار نخ و کش رفتن از تونل یا پوکه گلوله
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. With a bare bodkin?
[ترجمه گوگل]با بدن برهنه؟
[ترجمه ترگمان]با یه خنجر برهنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Thread up the second yarn with a long needle or bodkin and thread this second yarn into the correct slot.
[ترجمه گوگل]کاموای دوم را با یک سوزن بلند یا بادکین بکشید و این نخ دوم را در شکاف درست بکشید
[ترجمه ترگمان]رشته دوم را با نخ یا نخ دراز رشته رشته رشته کنید و این نخ را به شیار درست تبدیل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. On her head she wore a green felt hat, with a pin stuck through it like a bodkin.
[ترجمه گوگل]روی سرش کلاه نمدی سبز رنگی به سر داشت که سنجاقی مانند یک بدنه در آن فرو رفته بود
[ترجمه ترگمان]کلاه سبز رنگی بر سر داشت که همچون خنجری در آن فرورفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Mr and Mrs Tang whole journey in a small buggy, with their child riding bodkin.
[ترجمه گوگل]آقا و خانم تانگ تمام سفر را در یک کالسکه کوچک، همراه با فرزندشان سوار بر بدنه
[ترجمه ترگمان]آقا و خانم تانگ همه سفر خود را با درشکه کوچک همراهی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The train was so crowded that I had to sit bodkin.
[ترجمه گوگل]قطار به قدری شلوغ بود که مجبور شدم بدنبال بنشینم
[ترجمه ترگمان]قطار چنان شلوغ بود که من مجبور شدم bodkin بنشینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When he himself might hisquietus make With a bare bodkin?
[ترجمه گوگل]زمانی که او ممکن است hisquietus را با یک بدن برهنه بسازد؟
[ترجمه ترگمان]چه وقت خود او می توانست با یک خنجر عریان درست کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خنجر (اسم)
bodkin, dirk, poniard, stylet, bowie knife

نوعی جوالدوز (اسم)
bodkin

انگلیسی به انگلیسی

• large needle

پیشنهاد کاربران

بپرس