bobtail

/ˈbɒbteɪl//ˈbɒbteɪl/

معنی: ادم مهمل، اسب یا سگ دم کل، هر چیز ناقص یامختصر شده، دم کل
معانی دیگر: دم (اسب و سگ و غیره را) کوتاه کردن، چتری کردن، (سگ و اسب و غیره) دم کوتاه، دم چتری، مختصر، خلاصه شده، موجز، کوتاه شده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a short or bobbed tail.
مشابه: dock

(2) تعریف: an animal with a short tail, esp. a horse.
صفت ( adjective )
• : تعریف: having a short or docked tail.

- a bobtail mare
[ترجمه گوگل] یک مادیان باب دم
[ترجمه ترگمان] a
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: bobtails, bobtailing, bobtailed
• : تعریف: to shorten or cut the tail of; dock.
مشابه: dock

- Certain dogs are usually bobtailed while young.
[ترجمه گوگل] سگ های خاصی معمولاً در جوانی دم می زنند
[ترجمه ترگمان] بعضی از سگ ها معمولا در جوانی bobtailed
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. TAIL : Customarily docked or natural bobtail.
[ترجمه گوگل]دم: به طور معمول لنگر انداخته یا باب دم طبیعی
[ترجمه ترگمان]TAIL: customarily پهلو گرفته و یا bobtail طبیعی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The American Bobtail cat possesses a strong, broad modified wedge-shaped head, with a distinctive brow above large almost almond shaped eyes giving it a natural hunting gaze.
[ترجمه گوگل]گربه باباتیل آمریکایی دارای یک سر گوه ای شکل اصلاح شده قوی و پهن است، با ابروی متمایز بالای چشم های بزرگ تقریبا بادامی شکل که به آن نگاه شکاری طبیعی می دهد
[ترجمه ترگمان]گربه Bobtail آمریکایی دارای یک سر گوه شکل بزرگ و بزرگ است که پیشانی مشخص و تقریبا بادام دارد و به آن نگاه شکار طبیعی می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The American Bobtail is a medium-to-large, naturally occurring, bobtailed cat; a noticeably athletic animal, well muscled, with the appearance of power.
[ترجمه گوگل]بابتیل آمریکایی یک گربه دم کوچک متوسط ​​تا بزرگ طبیعی است حیوانی به طور قابل توجهی ورزشکار، ماهیچه ای خوب، با ظاهری قدرتمند
[ترجمه ترگمان]The آمریکایی یک حیوان متوسط و بزرگ است که به طور طبیعی در حال رخ دادن است یک حیوان ورزش کار به طور قابل توجهی ورزشی، با ظاهر قدرت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The pleasure of leading the ragtag and bobtail proves but so-so, compared with the pleasure of commanding the House of Commons.
[ترجمه گوگل]در مقایسه با لذت فرماندهی در مجلس عوام، لذت رهبری کتک و باب دم ثابت است
[ترجمه ترگمان]لذت رهبری the و bobtail این را ثابت می کند، در مقایسه با لذت فرمانده مجلس عوام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Old English sheepdog (also called a bobtail) is a high-maintenace breed. You must be willing to brush this dog daily or neither you nor your pet will be very happy.
[ترجمه گوگل]سگ گله قدیمی انگلیسی (که به آن باب دم نیز گفته می شود) یک نژاد با نگهداری بالا است شما باید مایل باشید که این سگ را روزانه مسواک بزنید وگرنه نه شما و نه حیوان خانگی تان خیلی خوشحال نخواهید شد
[ترجمه ترگمان]The انگلیسی کهن (که همچنین a نامیده می شود)یک نژاد مشهور است شما باید تمایل داشته باشید که این سگ را هر روز مسواک بزنید، نه شما و نه حیوان خانگی تان خیلی خوشحال خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Bells on bobtail ring.
[ترجمه گوگل]زنگ ها در حلقه دم باب
[ترجمه ترگمان]زنگ ها در حلقه bobtail
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And take the Prime Minister and the rest of the rag, tag and bobtail with you.
[ترجمه گوگل]و نخست وزیر و بقیه راگ، تگ و باب دم را با خود ببرید
[ترجمه ترگمان]و نخست وزیر و بقیه خرت و پرت رو با خودت ببر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Look out, too, for a brand new baby quality called Bobtail in six pastel shades.
[ترجمه گوگل]همچنین مراقب یک کیفیت کاملاً جدید نوزاد به نام Bobtail در شش رنگ پاستلی باشید
[ترجمه ترگمان]بیرون را نگاه کنید، برای یک محصول جدید به نام \"Bobtail\" در شش سایه با رنگ های روشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was just one of the rag tag and bobtail.
[ترجمه گوگل]او فقط یکی از تگ های کهنه و باب دم بود
[ترجمه ترگمان]او فقط یکی از the و bobtail بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ادم مهمل (اسم)
bobtail, dud

اسب یا سگ دم کل (اسم)
bobtail

هر چیز ناقص یا مختصر شده (اسم)
bobtail

دم کل (صفت)
bobtail, dock-tailed

انگلیسی به انگلیسی

• tail which has been cut short
shorten, crop, cut short, dock; cut a tail short (on a horse or dog)

پیشنهاد کاربران

The term “bobtail” is used to describe a truck that is not pulling a trailer. It can also refer to a truck that has had its trailer removed for various reasons.
کامیونی که تریلر را نمی کشد.
کشنده ( کامیون ) ، اسب
...
[مشاهده متن کامل]

*** کامیون کشنده خودرو موتوری سنگین کششی است که قدرت محرک لازم برای یک بار یدک و یا تریلی را فراهم می کند. این واحدها به دو دسته عمده تقسیم می شوند: دسته بسیار سنگین به طور معمول دارای قدرت فعالیت خارج از جاده غالباً ۶ در ۶، نظامی و تجاری و دسته سنگین و متوسط برای وظایف نظامی و تجاری با درایو چرخ عقب که برای یدک کشیدن تریلرها استفاده می شود.
مثال؛
For example, a truck driver might say, “I’m just running bobtail today, no trailer attached. ”
In a conversation about trucking logistics, someone might ask, “Is it more efficient to run bobtail or with a trailer?”
A trucking company might advertise, “Bobtail drivers needed, no trailer required. ”

bobtail
فرو دست ، پست ، بی ریشه، آلت دست دیگری، اوباش

بپرس