bobsleigh


ورزش : مسابقه لوژسوارى

جمله های نمونه

1. Sixteen teams took part in the 400m bobsleigh.
[ترجمه گوگل]16 تیم در 400 متر باب سورتمه شرکت کردند
[ترجمه ترگمان]شانزده تیم در این مسابقه ۴۰۰ متر شرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Tennis and golf are both available, and the Olympic bob-sleigh run is also open to the public.
[ترجمه گوگل]تنیس و گلف هر دو در دسترس هستند و مسابقات باب سورتمه المپیک نیز برای عموم آزاد است
[ترجمه ترگمان]تنیس و گلف هر دو در دسترس هستند و دویدن سورتمه رانی المپیک نیز برای عموم باز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It has two types: luge and bobsleigh.
[ترجمه گوگل]دارای دو نوع لوج و باب سورتمه است
[ترجمه ترگمان]دو نوع دارد: luge و bobsleigh
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Formula One team and commercial car maker will predominantly offer technical help to Italians competing in Winter Olympic pursuits such as bobsleigh and the luge.
[ترجمه گوگل]تیم فرمول یک و سازنده خودروهای تجاری عمدتاً به ایتالیایی‌هایی که در مسابقات المپیک زمستانی مانند باب‌سواری و سورتمه مسابقه می‌دهند، کمک فنی می‌کنند
[ترجمه ترگمان]فرمول یک تیم فرمول یک و یک car تجاری عمدتا به ایتالیایی ها کمک فنی خواهد کرد که در رقابت های المپیک زمستانی مثل bobsleigh و luge رقابت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Canada's team crashes at the finish of the four-man bobsleigh World Cup competition in Altenberg, Germany December 20.
[ترجمه گوگل]تیم کانادا در پایان مسابقات جام جهانی باب سورتمه چهار نفره در آلتنبرگ آلمان در 20 دسامبر سقوط کرد
[ترجمه ترگمان]تیم کانادا در ۲۰ دسامبر در پایان مسابقه جام جهانی bobsleigh در Altenberg آلمان سقوط می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Team GB's most successful ever Games came at Garmisch-Partenkirchen in 193 when it won gold in ice hockey, silver in figure skating and bronze in the bobsleigh.
[ترجمه گوگل]موفق‌ترین بازی‌های تیم GB در سال 193 در Garmisch-Partenkirchen انجام شد که در هاکی روی یخ طلا، اسکیت روی یخ نقره، و در سورتمه باب برنز گرفت
[ترجمه ترگمان]موفق ترین بازی های تیم گلگت - بلتستان در سال ۱۹۳ میلادی به Garmisch - Partenkirchen رسید که در رشته هاکی روی یخ، نقره در اسکیت نمایشی و برنز در the مدال طلا گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Salt Lake City Winter Games expanded the program to 7ones, including the return of skeleton and the introduction of women's bobsleigh .
[ترجمه گوگل]بازی‌های زمستانی سالت لیک سیتی برنامه را به 7one افزایش داد، از جمله بازگشت اسکلت و معرفی باب سورتمه زنان
[ترجمه ترگمان]بازی های زمستانی سالت لیک سیتی این برنامه را به ۷ مورد، از جمله بازگشت اسکلت و معرفی bobsleigh زن، گسترش دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Britain's Amy Williams, an Olympic Gold medalist, starts her run during the skeleton at the Bobsleigh and Skeleton World Cup in Winterberg, Germany January 2 20
[ترجمه گوگل]ایمی ویلیامز بریتانیایی، دارنده مدال طلای المپیک، دویدن خود را در طول اسکلت در جام جهانی باب سورتمه و اسکلت در وینتربرگ، آلمان 2 ژانویه 20 آغاز می کند
[ترجمه ترگمان]امی ویلیامز (Amy ویلیامز)، برنده مدال طلای المپیک، در روز ۲ ژانویه در the و در جام جهانی اسکلتی در Winterberg آلمان شروع به دویدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Compete in 4 different winter disciplines - Slalom, Curling, Ski Jumping and Bobsleigh - in a realistic competition environment.
[ترجمه گوگل]در 4 رشته مختلف زمستانی - اسلالوم، کرلینگ، پرش اسکی و باب سورتمه - در یک محیط رقابتی واقع گرایانه رقابت کنید
[ترجمه ترگمان]۲ رقابت در چهار زمینه مختلف زمستانی - اسلالوم، پریدن، پریدن و پریدن با اسکی در یک محیط رقابتی واقع گرایانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The athletes will compete to win medals in eighty-four events. They will test their skills in seven winter sports: biathlon, bobsleigh, curling, ice hockey, luge, skating and skiing.
[ترجمه گوگل]ورزشکاران برای کسب مدال در هشتاد و چهار رشته مسابقه خواهند داد آنها مهارت های خود را در هفت ورزش زمستانی آزمایش خواهند کرد: بیاتلون، باب سورتمه، کرلینگ، هاکی روی یخ، لوژ، اسکیت و اسکی
[ترجمه ترگمان]ورزش کاران در مسابقات هشتاد و چهار مسابقه برای کسب مدال رقابت خواهند کرد آن ها در هفت رشته ورزشی زمستانی مهارت های خود را آزمایش خواهند کرد: بیاتلون، bobsleigh، curling، هاکی روی یخ، اسکیت، اسکیت و اسکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• bobsled, type of sled used in snow
ride on a bobsled (type of sled)
a bobsleigh is a vehicle with long thin strips of metal fixed to the bottom, which is used for racing downhill on ice.

پیشنهاد کاربران

سورتمه سُری
مسابقات باب اسلد ( در المپیک زمستانی )

بپرس