1. After lunch, she watched, listened and coaxed Bobby into talking about himself.
[ترجمه گوگل]بعد از ناهار، او تماشا کرد، گوش داد و بابی را تشویق کرد که در مورد خودش صحبت کند
[ترجمه ترگمان]بعد از ناهار، او نگاه می کرد، گوش می داد و با سر و صدا درباره خودش حرف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Bobby should be good for a few drinks.
[ترجمه گوگل]بابی باید برای چند نوشیدنی خوب باشد
[ترجمه ترگمان] بابی \"باید برای چندتا نوشیدنی خوب باشه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. These days, the bobby on the beat is a rare sight.
[ترجمه گوگل]این روزها، بابی روی ضرب منظره کمیاب است
[ترجمه ترگمان]این روزا، سر و کله \"بابی\" توی مسابقه یه منظره کمیاب - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. 'That's right!' Bobby exclaimed in wonder. 'How did you remember that?'.
[ترجمه گوگل]'درست است!' بابی با تعجب فریاد زد چگونه آن را به یاد آوردی؟
[ترجمه ترگمان]درست است! بابی با تعجب گفت: اینو از کجا یادته؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. When Bobby wouldn't eat his supper, his mother carted him off to bed.
[ترجمه گوگل]وقتی بابی شامش را نمی خورد، مادرش او را به رختخواب برد
[ترجمه ترگمان]وقتی بابی شامش را نخورد، مادرش او را به رختخواب برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Bobby finished his homework under his own steam.
[ترجمه گوگل]بابی تکالیفش را زیر نظر خودش تمام کرد
[ترجمه ترگمان]بابی تکالیفش را زیر بار خودش تمام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Bobby was born with a cleft lip.
[ترجمه گوگل]بابی با شکاف لب به دنیا آمد
[ترجمه ترگمان]بابی با شکاف کوچکی به دنیا آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Bobby will tell them about it in his own good time.
[ترجمه گوگل]بابی در زمان مناسب خود این موضوع را به آنها خواهد گفت
[ترجمه ترگمان] بابی \"در مورد خودش در مورد این موضوع با اونا صحبت می کنه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Bobby had perched himself on a tall wooden stool.
[ترجمه گوگل]بابی روی چهارپایه چوبی بلندی نشسته بود
[ترجمه ترگمان]بابی روی یک چهارپایه بلند چوبی نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Bobby looked at her with a sheepish grin.
[ترجمه گوگل]بابی با پوزخندی به او نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]بابی با لبخندی محجوبانه به او نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The operation should enable Bobby to lead a normal life.
[ترجمه گوگل]این عمل باید بابی را قادر سازد تا زندگی عادی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]این عملیات باید بابی را قادر سازد که زندگی عادی تری داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Bobby must have it his way and play the game by his rules.
[ترجمه گوگل]بابی باید به روش خودش باشد و بازی را طبق قوانین خودش انجام دهد
[ترجمه ترگمان]بابی باید راه خودشو داشته باشه و با قوانین خودش بازی کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. All the children like music apart from Bobby.
[ترجمه گوگل]همه بچه ها به غیر از بابی موسیقی را دوست دارند
[ترجمه ترگمان]همه بچه ها از \"بابی\" خوششون میاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Bobby drew a chair up to the table.
15. My boyhood hero was Bobby Charlton.
[ترجمه گوگل]قهرمان دوران کودکی من بابی چارلتون بود
[ترجمه ترگمان]قهرمان دوران کودکی من \"بابی Charlton\" بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید