boatswain

/ˈboʊsn̩//ˈbəʊsn̩/

معنی: افسر کشتی
معانی دیگر: سرملوان، سرناوی، افسری که مسئول افراشتن بادبان ولنگر طناب های کشتی است

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a warrant officer on a warship, or in domestic service a petty officer responsible for a ship's gear such as rigging, anchors, and the like.

جمله های نمونه

1. We thought the boatswain a brute, and, practically, told him so.
[ترجمه گوگل]ما فکر کردیم که قایق‌ران بی‌رحم است و عملاً به او گفتیم
[ترجمه ترگمان]ما فکر می کردیم که سرکارگر کشتی یک حیوان وحشی است، و عملا به او گفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Alonso: good boatswain, have care, where’s the master?
[ترجمه گوگل]آلونسو: قایق‌ران خوب، مراقب باش، استاد کجاست؟
[ترجمه ترگمان]Alonso: boatswain خوب، مواظب باشید، ارباب کجاست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The boatswain, Job Anderson, was the likeliest man aboard, and, though he kept his old title, he served in a way as mate.
[ترجمه گوگل]قایق‌ران، جاب اندرسون، محتمل‌ترین مرد در کشتی بود، و اگرچه عنوان قدیمی خود را حفظ کرد، اما به نوعی به عنوان همسر خدمت کرد
[ترجمه ترگمان]The، شغل اندرسون، محتمل ترین مردی بود که سوار کشتی شد، و گرچه عنوان قدیمی خود را حفظ کرد، به عنوان نایب به خدمت پرداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The head of Job Anderson, the boatswain, appeared at the middle loophole.
[ترجمه گوگل]سر ایوب اندرسون، قایق‌ران، در سوراخ میانی ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]سر ایوب اندرسون، نایب boatswain، در میان مزغل وسطی ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Boatswain was kill'd upon the Spot, the next Man was Shot into the Body, and fell just by him, tho' he did not die 'till an Hour or two after; and the third run for it.
[ترجمه گوگل]قایق‌ران در نقطه‌ای کشته شد، مرد بعدی به بدنش شلیک شد، و فقط در کنار او افتاد، اما او تا یک یا دو ساعت بعد نمرده بود و اجرای سوم برای آن
[ترجمه ترگمان]مرد بعدی در محل کار کشته شد و مرد بعدی به درون بدنش اصابت کرد و درست در کنار او افتاد و تا یکی دو ساعت بعد از آن دیگر نمرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Boatswain: do you not hear him?
[ترجمه گوگل]Boatswain: آیا او را نمی شنوی؟
[ترجمه ترگمان]آیا صدای او را نمی شنوی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Boatswain: here, master, what cheer?
[ترجمه گوگل]Boatswain: اینجا، استاد، چه شادی؟
[ترجمه ترگمان]اینجا، ارباب، چه دلخوشی ای؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Gray, following close behind me, had cut down the big boatswain ere he had time to recover from his lost blow.
[ترجمه گوگل]گری، که از نزدیک پشت سر من می‌آمد، پیش از آنکه فرصت داشت پس از ضربه از دست رفته خود بهبود یابد، قایق‌ران بزرگ را قطع کرده بود
[ترجمه ترگمان]گری که پشت سر من پشت سر من حرکت می کرد، پیش از آن که فرصت از دست رفته اش را پیدا کند، سرکارگر کشتی را قطع کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

افسر کشتی (اسم)
boatswain, bosun

انگلیسی به انگلیسی

• ship's officer (supervises anchors, ropes, etc.)
a boatswain is the officer who is responsible for the maintenance of a ship and its equipment.

پیشنهاد کاربران

بپرس