boatman

/ˈboʊtmən//ˈbəʊtmən/

معنی: کرجی بان، قایقران
معانی دیگر: ماهر در قایقرانی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: boatmen
(1) تعریف: one who uses boats with skill.

(2) تعریف: one who sells, hires out, or works on boats.

جمله های نمونه

1. The boatman refused to row him back.
[ترجمه گوگل]قایقران از پارو زدن او خودداری کرد
[ترجمه ترگمان]قایقران سرش را به عقب تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The boatman put me across the river.
[ترجمه گوگل]قایقران مرا از رودخانه عبور داد
[ترجمه ترگمان]قایقران من را کنار رودخانه قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The boatman was willing to risk ferrying them across.
[ترجمه گوگل]قایق‌نشین حاضر بود خطر انتقال آنها را به آن طرف کند
[ترجمه ترگمان]قایقران خواست که آن ها را به خطر بیندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The first boatman to be accepted into the freedom of the city was admitted in 158
[ترجمه گوگل]اولین قایقرانی که در آزادی شهر پذیرفته شد در سال 158 پذیرفته شد
[ترجمه ترگمان]قایقران first در آزادی شهر پذیرفته شد، در سال ۱۵۸ پذیرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The boatman singing what belongs to him in his boat, the deckhand singing on the steamboat deck.
[ترجمه گوگل]قایقران در حال آواز خواندن آنچه متعلق به او است در قایق خود، عرشه دار که روی عرشه قایق بخار آواز می خواند
[ترجمه ترگمان]قایقران کشتی روی عرشه کشتی آواز می خواند و آواز می خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I met the boatman who then took me across the ferry.
[ترجمه گوگل]با قایق‌نشینی آشنا شدم که مرا از کشتی عبور داد
[ترجمه ترگمان]با قایقران ملاقات کردم که آن وقت مرا از قایق عبور داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Boatman pondering a moment, decided to abandon the faith.
[ترجمه گوگل]قایقران در حال تأمل لحظه ای تصمیم گرفت ایمان را رها کند
[ترجمه ترگمان]برای لحظه ای به فکر فرو رفت و تصمیم گرفت که ایمان را رها کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Even though the water boatman does its "singing" from the bottom of rivers to attract mates, humans walking along the riverbank can clearly hear it.
[ترجمه گوگل]حتی اگر قایق‌ران آبی برای جذب جفت‌ها «آواز» خود را از کف رودخانه‌ها انجام می‌دهد، اما انسان‌هایی که در ساحل رودخانه قدم می‌زنند به وضوح می‌توانند آن را بشنوند
[ترجمه ترگمان]با وجود اینکه قایقران آب \"آواز\" خود را از ته رودخانه ها برای جذب نایبان خود انجام می دهد، انسان ها در امتداد ساحل رودخانه می توانند به وضوح آن را بشنوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In order to better windless, boatman let the three boats together.
[ترجمه گوگل]قایق‌ران برای اینکه بهتر بدون باد باشد، سه قایق را کنار هم گذاشت
[ترجمه ترگمان]به جهت بادی بهتر، قایقران سه قایق را کنار هم جمع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The boatman let fall the oars into the water.
[ترجمه گوگل]قایقران پاروها را به آب انداخت
[ترجمه ترگمان]قایقران پاروها را در آب انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The boat of the boatman Madhu is moored at the wharf or Rajgunj.
[ترجمه گوگل]قایق قایقران مادو در اسکله یا راجگونج لنگر انداخته است
[ترجمه ترگمان]قایق the در بارانداز یا Rajgunj لنگر انداخته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The insect called the water boatman is two millimeters long.
[ترجمه گوگل]حشره ای به نام قایقران آبی دو میلی متر طول دارد
[ترجمه ترگمان]حشره called آب دو میلی متر طول دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. "the sand sweet spring water boatman " was saying also glued "Bulletin" the content.
[ترجمه گوگل]"ماسه قایقران آب چشمه شیرین" نیز می گفت چسب "بولتن" محتوا
[ترجمه ترگمان]\"قایقران آب بهاری شیرین\" گفته بود که \"بولتن\" را به این مضمون چسبانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The miniscule water boatman makes the loudest sound for body size in the animal kingdom. Cynthia Graber reports.
[ترجمه گوگل]قایقران کوچک آبی بلندترین صدا را برای اندازه بدن در قلمرو حیوانات تولید می کند سینتیا گرابر گزارش می دهد
[ترجمه ترگمان]قایقران آب ناچیز، بلندترین صدا را برای اندازه بدن در قلمرو حیوانات به صدا در می آورد سینتیا مک Graber گزارش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کرجی بان (اسم)
pug, bargee, gondolier, boatman

قایقران (اسم)
bargee, gondolier, boatman, outboard, sculler

انگلیسی به انگلیسی

• man who deals with or operates boats

پیشنهاد کاربران

قایقران
مثال:
Facing the peril of the waterfall, the boatman let out a terrible shriek.
قایقران با مواجه با خطر آبشار، جیغ هولناکی کشید.
یک نوع بازی هم هستش let's play boatman
پاروزن
قایقران
عزرائیل

بپرس