boat race

جمله های نمونه

1. A sudden storm ruled out the boat race.
[ترجمه گوگل]طوفان ناگهانی مسابقه قایق را منتفی کرد
[ترجمه ترگمان] یه طوفان ناگهانی از مسابقه قایق رد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Training for the University boat race must be one of the most backbreaking, brain blowing experiences in sport.
[ترجمه گوگل]تمرین برای مسابقات قایق‌رانی دانشگاه باید یکی از کمرشکن‌ترین و هیجان‌انگیزترین تجربیات در ورزش باشد
[ترجمه ترگمان]آموزش برای مسابقه قایق دانشگاه باید یکی از سخت ترین و خطرناک ترین تجربه در ورزش باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Wilson grew up in rowing, rather than the Boat Race, having been born at Henley.
[ترجمه گوگل]ویلسون در قایقرانی بزرگ شد، نه مسابقه قایق، که در هنلی به دنیا آمد
[ترجمه ترگمان]ویل سن با پارو زدن بیشتر از مسابقه قایقرانی که در هنلی متولد شده بود رشد کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The National and the Boat Race draw heavily on tradition.
[ترجمه گوگل]مسابقات ملی و قایق‌رانی به شدت از سنت استفاده می‌کنند
[ترجمه ترگمان]مسابقه ملی و قایق به شدت براساس سنت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She joined the Boat Race squad last January and quickly took over the Blue boat.
[ترجمه گوگل]او ژانویه گذشته به تیم Boat Race پیوست و به سرعت قایق آبی را به دست گرفت
[ترجمه ترگمان]او در ژانویه گذشته به تیم مسابقه قایقرانی پیوست و به سرعت قایق آبی را گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Yesterday he was rowing with the boat race squad on this stretch of Thames at Wallingford when he complained he felt unwell.
[ترجمه گوگل]دیروز او در حال پارو زدن با تیم مسابقه قایق در این منطقه از تیمز در والینگفورد بود که شکایت کرد که حالش خوب نیست
[ترجمه ترگمان]دیروز قبل از Wallingford از the رود بر روی رودخانه تیمز پارو می زد که از آن موقع که شکایت می کرد احساس کسالت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Simon rowed a boat race and got first place.
[ترجمه گوگل]سیمون در یک مسابقه قایق پارویی رفت و مقام اول را کسب کرد
[ترجمه ترگمان](سیمون)با قایق به قایق رفت و در جایگاه اول قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We were winning the boat race until our boat went aground ( on an sand bank ).
[ترجمه گوگل]ما برنده مسابقه قایق بودیم تا اینکه قایق ما (در یک ساحل شنی) به گل نشست
[ترجمه ترگمان]ما داشتیم مسابقه قایق رو برنده می شدیم تا اینکه قایق ما به گل نشست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. No doubt, more people enjoyed Dragon Boat Race in 200
[ترجمه گوگل]بدون شک، افراد بیشتری از مسابقه قایق دراگون در سال 200 لذت بردند
[ترجمه ترگمان]بدون شک، تعداد بیشتری از مردم از مسابقه قایق اژدها در ۲۰۰ نفر لذت بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His bet on the boat race was $ 50.
[ترجمه گوگل]شرط او در مسابقه قایق 50 دلار بود
[ترجمه ترگمان] شرط اون روی مسابقه قایق ۵۰ دلار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They were winning the boat race until their boat ran aground on a sandbank.
[ترجمه گوگل]آنها برنده مسابقه قایق بودند تا اینکه قایقشان در یک ساحل شنی به گل نشست
[ترجمه ترگمان]آن ها داشتند مسابقه کشتی را فتح می کردند تا اینکه کشتی در ساحل شنی به زمین افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A folk proverb: " Dragon Boat Race Mandarin orange antelope. "
[ترجمه گوگل]یک ضرب المثل عامیانه: "مسابقه قایق اژدها بز کوهی نارنجی ماندارین "
[ترجمه ترگمان]یک ضرب المثل معروف: \" شکار قایق اژدها: بز کوهی نارنجی سنتی \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The eight men kept together throughout the boat race as though they were one.
[ترجمه گوگل]این هشت مرد در طول مسابقه قایق‌رانی طوری کنار هم بودند که انگار یکی بودند
[ترجمه ترگمان]هشت نفر با هم در حین مسابقه قایقرانی می کردند، انگار که یکی از آن ها بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The boat race a dead heat, and the first prize was divided in two.
[ترجمه گوگل]مسابقه قایق‌ها با سرعت تمام شد و جایزه اول به دو بخش تقسیم شد
[ترجمه ترگمان]قایق گرما تلف کرد و جایزه اول به دو قسمت تقسیم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I watched a dragon boat race at my hometown a child of nature.
[ترجمه گوگل]من یک مسابقه قایق اژدها را در زادگاهم که فرزند طبیعت بود تماشا کردم
[ترجمه ترگمان]من یه مسابقه قایق اژدها تو زادگاه خودم دیدم یه بچه از طبیعت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• race between people who are rowing or driving boats; annual rowing race between oxford and cambridge universities on the thames river (each university represented by a crew of eight on one boat)
participate in a boat race

پیشنهاد کاربران

🔹 معادل فارسی: مسابقه ی قایق رانی / رقابت سنتی آکسفورد و کمبریج / صورت ( عامیانه بریتانیایی )
🔹 مترادف ها: rowing race – regatta – face ( slang ) – motorboat race – electric marine race
🔹 مثال ها:
...
[مشاهده متن کامل]

Cambridge won the 2025 Boat Race by two lengths. کمبریج مسابقه ی بوت رِیس ۲۰۲۵ رو با اختلاف دو طول قایق برد.
He’s addicted to Japanese boat races—bets every weekend. به مسابقات قایق رانی ژاپنی معتاده—هر آخر هفته شرط می بنده.
Wipe that grin off your boat race! اون لبخند رو از رو صورتت پاک کن!