1. empty boasts made him the laughing stock of his colleagues
لاف های پوچ،او را مضحکه ی همکارانش کرد.
2. she boasts about her children
او به فرزندانش می بالد.
3. she always boasts about her trips
او همیشه درباره ی سفرهای خود لاف می زند.
4. the town boasts a new library
شهر به کتابخانه ی جدید خود می نازد.