boastfully

جمله های نمونه

1. And the sky was boastfully empty of clouds and seemed to be saying that the drifts of snow would never come again.
[ترجمه ش.] و زلالِ گنبدِ آسمانْ گردن افراخته، گویی بانگ برمی آورد که برف بادآورد هرگز بازنخواهدگشت.
|
[ترجمه گوگل]و آسمان با افتخار خالی از ابر بود و به نظر می رسید که می گفت بارندگی های برف دیگر هرگز نخواهد آمد
[ترجمه ترگمان]آسمان پر از ابر بود و به نظر می رسید که توده های برف هیچ گاه باز نخواهد گشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Beetle stretched his wings and flew away boastfully.
[ترجمه گوگل]سوسک بال هایش را دراز کرد و با افتخار پرواز کرد
[ترجمه ترگمان]هاگ رید بال هایش را باز کرد و لاف زنان گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Ross went on, somewhat boastfully, to explain just how real estate profits were made.
[ترجمه گوگل]راس تا حدودی با افتخار ادامه داد و توضیح داد که چگونه سود املاک و مستغلات به دست آمده است
[ترجمه ترگمان]راس کمی لاف می زد و لاف می زد که چقدر سود و منفعت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He may say ( boastfully); Wealth have I squandered in abundance!
[ترجمه گوگل]ممکن است (به لاف) بگوید; ثروت را به وفور هدر دادم!
[ترجمه ترگمان]شاید بگوید (لاف زنان)، ثروت، به فراوانی هدر داده ام!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This horn had eyes like the eyes of a man and a mouth that spoke boastfully.
[ترجمه گوگل]این شاخ چشمانی مانند چشمان انسان داشت و دهانی داشت که با لاف می گفت
[ترجمه ترگمان]این شاخ مانند چشم های یک مرد و دهانی بود که لاف می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A baseball player signed a salary as high as 8 million US dollars contract, he claimed boastfully that his worth owned so much.
[ترجمه گوگل]یک بازیکن بیسبال دستمزدی به مبلغ 8 میلیون دلار امضا کرد، او با افتخار مدعی شد که دارایی او بسیار زیاد است
[ترجمه ترگمان]یک بازیکن بیسبال با حقوق ۸ میلیون دلار آمریکا حقوق خود را امضا کرد و مدعی شد که لاف و گزاف دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. IT TOOK quite literally a bomb to shift the big powers into concerted action at the United Nations Security Council against a long-defiant, boastfully nuclear-capable North Korea.
[ترجمه گوگل]برای سوق دادن قدرت‌های بزرگ به اقدامات هماهنگ در شورای امنیت سازمان ملل علیه کره شمالی که مدت‌ها سرکشی می‌کرد و دارای توانایی هسته‌ای بود، به معنای واقعی کلمه یک بمب لازم بود
[ترجمه ترگمان]فن آوری اطلاعات به معنای یک بمب برای انتقال قدرت بزرگ به اقدام هماهنگ در شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه یک کره شمالی قدرتمند با قابلیت هسته ای بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in a boastful manner, proudly, arrogantly

پیشنهاد کاربران

با تبختر. با خودنمایی، با تکبر، با غرور
And do not walk boastfully on the earth.
و در زمین با تکبر و غرور راه مرو = {و لا تمش فی الارض مرحا}