boarder

/ˈbɔːrdər//ˈbɔːdə/

معنی: شاگرد شبانه روزی
معانی دیگر: (ارتش) کسی که سوار (به کشتی و هواپیما و غیره) می شود، مامور حمله به کشتی دشمن و تصرف آن، کسی که در پانسیون زندگی می کند، کسی که اتاق با غذا کرایه کرده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a person who is housed and supplied with meals.

جمله های نمونه

1. Sue was a boarder at Benenden.
[ترجمه گوگل]سو یک مرزنشین در بنندن بود
[ترجمه ترگمان]سو، شبانه روزی در Benenden بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This school has 300 boarders and 150 day pupils.
[ترجمه گوگل]این مدرسه 300 شبانه روزی و 150 دانش آموز روزانه دارد
[ترجمه ترگمان]این مدرسه ۳۰۰ boarders و ۱۵۰ دانش آموز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Students were to be taken in as boarders, having been recommended by a respectable person who knew them or their families.
[ترجمه گوگل]دانش آموزان باید به عنوان شبانه روزی پذیرفته می شدند، که توسط یک فرد محترم که آنها یا خانواده هایشان را می شناخت توصیه می شد
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان را به عنوان پانسیون رها کرده بودند و از طرف اشخاص محترمی که آن ها را می شناختند یا خانواده هایشان را می شناختند، توصیه می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Roughly half of them were weekly boarders.
[ترجمه گوگل]تقریباً نیمی از آن‌ها شبانه‌روزی هفتگی بودند
[ترجمه ترگمان] تقریبا نصف اونا boarders هفتگی بودن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He shouted directions to the boarders, and, when they were ignored, he shouted contrary orders.
[ترجمه گوگل]فریاد می‌کشید که به مرزنشینان دستور می‌داد، و وقتی به آنها توجهی نمی‌شد، دستورات خلاف را فریاد می‌زد
[ترجمه ترگمان]خطاب به پانسیون رها خطاب به پانسیون رها فریاد کشید: و هنگامی که آن ها را نادیده می گرفتند برخلاف دستور فریاد می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Even today, most of its 300odd boarders are orphans or homeless children.
[ترجمه گوگل]حتی امروزه، بیشتر 300 نفر از ساکنان آن کودکان یتیم یا بی سرپرست هستند
[ترجمه ترگمان]حتی امروزه، اغلب ۳۰۰ boarders عجیب و غریب کودک یتیم یا بی خانمان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In the second car came all the boarders, little ladies with pastel waves and bright anxious eyes.
[ترجمه گوگل]در ماشین دوم، همه مسافران، خانم‌های کوچک با موج‌های پاستلی و چشم‌های مضطرب درخشان آمدند
[ترجمه ترگمان]در واگن دوم، همه پانسیون رها، زنان کوچک با امواج pastel و چشمان نگران، به راه افتادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Boarders live in the plainest of rooms, kept in pristine condition.
[ترجمه گوگل]مرزنشینان در ساده ترین اتاق ها زندگی می کنند که در شرایط بکر نگهداری می شوند
[ترجمه ترگمان]boarders در ساده ترین اتاق ها زندگی می کنند و در شرایط اولیه نگهداری می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It was not a comfortable environment for the boarders, but its very shabbiness made it liveable in.
[ترجمه گوگل]محیطی راحت برای مرزنشینان نبود، اما بسیار نامرتب بودن آن باعث شده بود در آن زندگی کنند
[ترجمه ترگمان]برای پانسیون رها یک محیط راحت نبود، بلکه برای قابل سکونت و قابل سکونت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Once a boarder falls with his head under the snow, it becomes difficult to disengage the bindings, the article said.
[ترجمه گوگل]این مقاله می‌گوید هنگامی که یک مرزنشین با سرش زیر برف می‌افتد، جدا کردن بندها دشوار می‌شود
[ترجمه ترگمان]این مقاله می گوید که پس از افتادن یک قایقران در زیر برف، حل کردن the دشوار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Many of the pupils were boarders so part of the duties included supervising the compound where the students lived.
[ترجمه گوگل]بسیاری از دانش آموزان شبانه روزی بودند، بنابراین بخشی از وظایف شامل نظارت بر مجتمعی بود که دانشجویان در آن زندگی می کردند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از دانش آموزان پانسیون رها شده بودند و به محل زندگی دانشجویان نظارت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Boarder issues roused great controversy among many countries.
[ترجمه گوگل]مسائل مرزی جنجال بزرگی را در میان بسیاری از کشورها برانگیخت
[ترجمه ترگمان]مسائل boarder بحث های زیادی را در میان بسیاری از کشورها برانگیخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The term the director boarder is 4 years. Re - election should be at the expiration the term.
[ترجمه گوگل]مدت هیئت مدیره 4 سال است انتخاب مجدد باید در پایان دوره باشد
[ترجمه ترگمان]اصطلاح the مدیر ۴ سال است انتخاب مجدد باید در انقضای دوره باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It was Mr. Klipspringer, the " boarder. "
[ترجمه گوگل]این آقای کلیپسپرینگر بود، "مرز "
[ترجمه ترگمان]آقای کلیپ اسپری نگر، \"boarder\" بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Admittedly, the boarder - look is somewhat girly, and does not really suit an adult woman.
[ترجمه گوگل]مسلماً ظاهر مرزی تا حدودی دخترانه است و واقعاً مناسب یک زن بالغ نیست
[ترجمه ترگمان]مسلما، ظاهر boarder کمی دخترانه است، و واقعا برای یک زن بزرگ سال مناسب نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شاگرد شبانه روزی (اسم)
boarder

انگلیسی به انگلیسی

• resident; person receiving lodging and meals for pay
a boarder is a pupil who lives at school during term time.

پیشنهاد کاربران

جامع
provide a boarder understanding
درک جامع تری ارائه می کند
شخصی که هنگام اقامت در جایی، در ازای پرداخت پول یا انجام خدمات، وعده های غذایی منظم دریافت می کند
اسکیت سوار
a student at a school who sleeps and eats there and only goes home during school holidays
دانش آموز مدرسه ای که در آنجا می خوابد و غذا می خورد و فقط در تعطیلات مدرسه به خانه می رود
دانش آموز شبانه روزی
...
[مشاهده متن کامل]

The college has a large number of boarders who live on campus during the academic year.
She decided to take in boarders to help pay the mortgage on her house.
The boarding school has a mix of day students and boarders from all over the world.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/boarder
دانش آموز خوابگاهی

بپرس