1. It is better bo have love and lost than never to have loved at all.
[ترجمه گوگل]بهتر است عشق داشته باشی و از دست بدهی تا این که اصلاً دوست نداشته باشی [ترجمه ترگمان]انسان بهتر است که عشق داشته باشد و از دست رفته باشد تا آن که هرگز دوست نداشته باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Bo was left to take the rap for Victor's murder.
[ترجمه گوگل]بو برای قتل ویکتور رپ را رها کرد [ترجمه ترگمان]بو برای قتل \"ویکتور\" رفته بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Say, bo, what was all the noise around here last night?
[ترجمه Hamed] بگو بینم رفیق، اون همه سر و صدای دیشب تو این حوالی واسه چی بود؟
|
[ترجمه گوگل]بگو، بو، دیشب این همه سر و صدا اینجا بود؟ [ترجمه ترگمان]آه، آه، آه، آه، آه! دیشب این صدا چه بود؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Bo rose rapidly in the movement.
[ترجمه گوگل]بو به سرعت در جنبش اوج گرفت [ترجمه ترگمان]بو به سرعت از حرکت برخاست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. A comrade had found a cave near Pac Bo, a village nestled amid the strange northern landscape of limestone hills.
[ترجمه گوگل]یک رفیق غاری را در نزدیکی Pac Bo پیدا کرده بود، روستایی که در میان مناظر عجیب شمالی تپههای آهکی قرار داشت [ترجمه ترگمان]یک رفیق یک غار نزدیک Pac بو پیدا کرده بود، دهکده ای در میان آن منظره عجیب و غریب تپه های آهکی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Four minutes later Bo Hansen, released after a one-two with Farrelly, scuffed his shot.
[ترجمه گوگل]چهار دقیقه بعد بو هانسن که پس از یک و دو با فارلی آزاد شد، ضربه او را قطع کرد [ترجمه ترگمان]چهار دقیقه بعد بو هنسون، بعد از یکی دو - دو با Farrelly آزاد شد و تیر خورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Nor did Bo ever meet his superior, who passed him messages through an intermediary.
[ترجمه گوگل]بو هرگز مافوق خود را ملاقات نکرد که از طریق یک واسطه به او پیام می داد [ترجمه ترگمان]بو تا به حال با مافوق خود آشنا نشده بود که او را از طریق یک رابط بین ما رد و بدل می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. And Bo housing production industry appeared to split up subtly.
[ترجمه گوگل]و به نظر می رسد صنعت تولید مسکن Bo به طور ماهرانه ای از هم جدا شده است [ترجمه ترگمان]و به نظر می رسد که صنعت تولید بو با زیرکی از هم جدا شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Young Bo glared at him murderously, but could scarcely object to his own brother being praised.
[ترجمه گوگل]بو جوان به طرز قاتلانه ای به او خیره شد، اما به سختی می توانست با تحسین برادرش مخالفت کند [ترجمه ترگمان]بو یانگ به او خیره شد، اما به سختی می توانست با برادر خودش مخالفت کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Heng Bo supplies seamless pipe, senior market analyst said yesterday that negotiations for iron ore continues.
[ترجمه گوگل]تحلیلگر ارشد بازار دیروز گفت که هنگ بو لوله های بدون درز را تامین می کند که مذاکرات برای سنگ آهن ادامه دارد [ترجمه ترگمان]Heng بو، تحلیلگر ارشد بازار، دیروز گفت که مذاکرات برای سنگ آهن ادامه دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Charge d'affaires Yu Bo of the Chinese Embassy in Cuba and other officials also attended the above-mentioned activities.
[ترجمه گوگل]یو بو کاردار سفارت چین در کوبا و سایر مقامات نیز در فعالیت های فوق حضور داشتند [ترجمه ترگمان]کاردار سفارت چین در کوبا و دیگر مقامات نیز در فعالیت های ذکر شده در بالا شرکت داشتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Bo, formerly known as thin deposit book, Health in 190 Shanxi Dingxiang Countyjiang cun people.
[ترجمه گوگل]بو، قبلا به عنوان کتاب سپرده نازک، سلامت در 190 شانشی Dingxiang شهرستان جیانگ مردم حیله شناخته شده است [ترجمه ترگمان]بو که قبلا به عنوان کتاب ذخیره نازک شناخته می شد، در ۱۹۰ Shanxi Dingxiang Countyjiang نفر را کشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Drilling Platform - Bo Hai 8 Maintenance.
[ترجمه گوگل]سکوی حفاری - تعمیر و نگهداری Bo Hai 8 [ترجمه ترگمان]سکوی حفاری - Bo ۸ تعمیر و نگهداری [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Laura Bo Carmichael and Davey Birdsong were on different intellectual planes.
[ترجمه گوگل]لورا بو کارمایکل و دیوی بردسونگ در فضاهای فکری متفاوتی بودند [ترجمه ترگمان]لو را بو مایکل و دیوی birdsong از هواپیماهای فکری دیگری بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید