فعل گذرا ( transitive verb )حالات: blurts, blurting, blurted
• : تعریف: to utter abruptly, awkwardly, and without discretion (often fol. by "out"). • مشابه: babble
- Feeling pressured, he finally blurted his reasons for leaving.
[ترجمه گوگل] او که احساس فشار می کرد، در نهایت دلایل خود را برای رفتن آشکار کرد [ترجمه ترگمان] او که احساس فشار می کرد، سرانجام دلایل خود را برای ترک نگفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She blurted out the name of the killer.
[ترجمه گوگل] او نام قاتل را به زبان آورد [ترجمه ترگمان] او نام قاتل را به زبان آورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. Now he just wants to hear the coach blurt out his name occasionally.
[ترجمه گوگل]حالا او فقط می خواهد بشنود که مربی هر از گاهی نامش را به زبان می آورد [ترجمه ترگمان]حالا فقط می خواد بشنوه که مربی بعضی وقتا اسمش رو می گه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Oh, to blurt it all out.
[ترجمه گوگل]اوه، همه چیز را روشن کنم [ترجمه ترگمان] اوه، برای اینکه همش رو بروز بدی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Somehow, Agnes couldn't bring herself to blurt out a warning.
[ترجمه گوگل]به نحوی، اگنس نتوانست خود را مجبور کند که هشداری را بیان کند [ترجمه ترگمان]به هر حال، اگنس نمی توانست خودش را قانع کند که یک هشدار بدهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I wanted to blurt this out, for I always wanted people to know how good my mother was.
[ترجمه گوگل]میخواستم این موضوع را روشن کنم، زیرا همیشه میخواستم مردم بدانند که مادرم چقدر خوب است [ترجمه ترگمان]می خواستم از او تقلید کنم، چون همیشه دلم می خواست مردم بفهمند که مادرم چقدر خوب است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. If you can blurt out 2000 sentences, you can run for American President.
[ترجمه گوگل]اگر بتوانید 2000 جمله را به زبان بیاورید، می توانید نامزد ریاست جمهوری آمریکا شوید [ترجمه ترگمان]اگر می توانید ۲۰۰۰ جمله را تلفظ کنید، می توانید برای رئیس جمهور آمریکا فرار کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Blurt out sentences to develop your international muscle.
[ترجمه گوگل]جملات را تار کنید تا عضلات بین المللی خود را توسعه دهید [ترجمه ترگمان]جملات خود را بیان کنید تا عضلات بین المللی خود را گسترش دهید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I will blurt out 1 passage every week. I SWEAR!
[ترجمه گوگل]من هر هفته 1 قسمت را تار می کنم قسم میخورم! [ترجمه ترگمان]هر هفته هر هفته از یک راهرو می گذرم !! !! !! !! !! !! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. You can even blurt out sentences while you a shower!
[ترجمه گوگل]شما حتی می توانید جملات را در حین دوش گرفتن بیان کنید! [ترجمه ترگمان]! تو حتی میتونی تا وقتی که دوش بگیری حرف بزنی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. If you can blurt out 300 sentences, you can make a living in America.
[ترجمه گوگل]اگر بتوانید 300 جمله را به زبان بیاورید، می توانید در آمریکا امرار معاش کنید [ترجمه ترگمان]اگر می توانید ۳۰۰ جمله را تلفظ کنید، می توانید در آمریکا زندگی کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Don't blurt out this piece of news.
[ترجمه گوگل]این خبر را لو نروید [ترجمه ترگمان]این خبر را به من نگو [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. If you can blurt out 100 sentences, you can survive in America.
[ترجمه گوگل]اگر بتوانید 100 جمله را بیان کنید، می توانید در آمریکا زنده بمانید [ترجمه ترگمان]اگر بتوانید ۱۰۰ جمله را تلفظ کنید، می توانید در آمریکا زنده بمانید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. You can't just Blurt it out like that.
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید آن را به همین سادگی بیان کنید [ترجمه ترگمان]تو نمی تونی همینطوری از این موضوع سر در بیاری [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. You must repeat 500 times to blurt out ont sentence!
[ترجمه گوگل]شما باید 500 بار تکرار کنید تا جمله را محو کنید! [ترجمه ترگمان]شما باید ۵۰۰ بار تکرار کنید که هیچ یک از آن ها ont شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I will blurt out 10 sentences every day. I SWEAR!
[ترجمه مهدیه] من هر روز ۱۰ جمله را بازگویی میکنم
|
[ترجمه گوگل]من هر روز 10 جمله را تار می کنم قسم میخورم! [ترجمه ترگمان]هر روز ۱۰ تا جمله رو تکرار می کنم! !! !! !! !! !! ! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The boss cannot blurt or gossip.
[ترجمه گوگل]رئیس نمی تواند غیبت کند یا شایعه کند [ترجمه ترگمان]رئیس نمی تواند دروغ بگوید یا سر و صدا کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
بروز دادن (فعل)
divulge, blurt
انگلیسی به انگلیسی
• say suddenly, speak without thinking
if you blurt something out, you say it suddenly, after trying hard to keep quiet or to keep it secret.
پیشنهاد کاربران
✨ از مجموعه لغات GRE ✨ ✍ توضیح: To say something suddenly or unexpectedly 🗣️ 🔍 مترادف: Exclaim ✅ مثال: She blurted out the answer without thinking.
بازگو کردن
بی اختیار گفتن
نادانسته افشا کردن بند را به آب دادن ( از دهان ) پراندن بروز دادن