bluish

/ˈbluːɪʃ//ˈbluːɪʃ/

معنی: مایل به ابی، ابی فام
معانی دیگر: نسبتا آبی رنگ، مایل به آبی

جمله های نمونه

1. It always looks kind of bluish.
[ترجمه گوگل]همیشه آبی به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان] همیشه به نظر میاد مایل به آبی باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Her skin had a bluish tinge .
[ترجمه گوگل]پوستش مایل به آبی بود
[ترجمه ترگمان]پوستش به رنگ آبی مایل به آبی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The bluish shadows beneath her eyes made the eyes themselves look enormous.
[ترجمه گوگل]سایه های مایل به آبی زیر چشمان او چشم ها را بسیار بزرگ جلوه می داد
[ترجمه ترگمان]سایه های آبی رنگ زیر چشمانش را درشت تر نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Faintly bluish spots may develop at the site of a louse bite and persist for several days.
[ترجمه گوگل]لکه های کم رنگ مایل به آبی ممکن است در محل نیش شپش ایجاد شود و برای چند روز باقی بماند
[ترجمه ترگمان]خال های آبی مایل به آبی ممکن است در محل گاز شپش ایجاد شده و چند روز دوام بیاورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Overhead, a bulb casts an eerie bluish light.
[ترجمه گوگل]بالای سر، یک لامپ نور آبی وهم‌آوری می‌تابد
[ترجمه ترگمان]بالای سرش یک حباب نور آبی رنگ رنگی به نظر می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His green eyes were taking on a bluish tinge and hers were going green with so much exchanging of deep looks.
[ترجمه گوگل]چشمان سبز او رنگ مایل به آبی به خود گرفته بود و چشمان او با رد و بدل شدن نگاه های عمیق، سبز می شد
[ترجمه ترگمان]چشمان سبزش به رنگ آبی مایل به آبی بود و چشمان او به رنگ سبز رنگ و بدل شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The patient's lips were bluish - I'd say she has a heart problem.
[ترجمه گوگل]لب های بیمار آبی بود - می توانم بگویم او مشکل قلبی دارد
[ترجمه ترگمان]لب های بیمار به رنگ آبی مایل بودند - من می گویم که او مشکل قلبی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. If you prefer silver, stick with bluish pinks and deeper shades.
[ترجمه گوگل]اگر نقره ای را ترجیح می دهید، به صورتی مایل به آبی و سایه های عمیق تر بچسبانید
[ترجمه ترگمان]اگر نقره را ترجیح می دهید، با صورتی رنگ به رنگ آبی و سایه های عمیق باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In the bluish light, he seemed far away, not yet a creature of flesh and blood.
[ترجمه گوگل]در نور آبی، او دور به نظر می رسید، هنوز موجودی از گوشت و خون نبود
[ترجمه ترگمان]در نور آبی رنگ بسیار دور به نظر می رسید، نه هنوز موجودی از گوشت و خون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A couple of middle-aged men with bluish legs were roller skating along the middle of the road.
[ترجمه گوگل]چند مرد میانسال با پاهای مایل به آبی در وسط جاده مشغول اسکیت بودند
[ترجمه ترگمان]دو مرد میانسال با پاهای مایل به آبی در وسط جاده اسکیت بازی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A bluish envelope of flame surrounds the particle as it burns.
[ترجمه گوگل]پوششی از شعله مایل به آبی، ذره را در حین سوختن احاطه کرده است
[ترجمه ترگمان]یک پاکت آبی رنگ از شعله آن شعله را در اطراف ذره ای که می سوزد احاطه کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The light had a cold bluish tinge and the air was cooler too.
[ترجمه گوگل]نور مایل به آبی سردی داشت و هوا هم خنک تر بود
[ترجمه ترگمان]نور آبی سردی می وزید و هوا هم خنک تر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Her eyes are bluish green.
[ترجمه گوگل]چشمانش سبز مایل به آبی است
[ترجمه ترگمان]چشمانش آبی مایل به آبی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The glass had a bluish tint to it, like ice.
[ترجمه گوگل]لیوان رنگ مایل به آبی داشت، مثل یخ
[ترجمه ترگمان]شیشه مانند یخ فقط رنگ آبی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مایل به ابی (صفت)
bluish

ابی فام (صفت)
bluish

تخصصی

[نساجی] رنگ مایل به آبی

انگلیسی به انگلیسی

• somewhat blue
something that is bluish is slightly blue.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : blue
✅️ اسم ( noun ) : blue / blueness / blues / bluesy
✅️ صفت ( adjective ) : blue / bluey / bluish
✅️ قید ( adverb ) : _

بپرس