bluestocking

/ˈbluːstɒkɪŋ//ˈbluːstɒkɪŋ/

معنی: زن فاضله، فضل فروش، دارای ذوق ادبی
معانی دیگر: زن دانشمند ولی فضل فروش و ملانقطی، دانشمند و درازگوی، منسوب به جمعیت زنان جوراب ابی درقرن هیجدهم

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a learned woman, esp. an intellectual and literary one.

جمله های نمونه

1. He complained that my titles were vague and pretentious, and smelt of the blue-stocking.
[ترجمه گوگل]او شکایت کرد که عنوان‌های من مبهم و ادعایی است و بوی جوراب آبی را می‌دهد
[ترجمه ترگمان]شکایت می کرد که titles مبهم و پر زرق و برق است و بوی جوراب آبی به مشام می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The bluestocking pair dispensed eccentricity and cheer.
[ترجمه گوگل]جفت جوراب آبی عجیب و غریب و تشویق کردند
[ترجمه ترگمان]جفت bluestocking بی eccentricity و شادی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A “bluestocking” used to be a scholarly or highly knowledgeable woman.
[ترجمه گوگل]یک "بلاستاک" قبلاً یک زن دانشمند یا بسیار آگاه بود
[ترجمه ترگمان]\"bluestocking\" یک زن محقق یا بسیار مطلع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She is what you call a "bluestocking".
[ترجمه گوگل]او همان چیزی است که شما آن را "بلاستاک" می نامید
[ترجمه ترگمان]او همان چیزی است که شما اسمش را \"bluestocking\" می گذارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Skeeter is a bluestocking, having developed liberal notions and journalistic aspirations at college that put her at odds with her old friends Hilly and Elizabeth.
[ترجمه گوگل]اسکیتر یک جوراب آبی است که در دانشگاه عقاید لیبرال و آرزوهای روزنامه نگاری را توسعه داده است که او را با دوستان قدیمی خود هیلی و الیزابت در تضاد قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]ری تا اسکی تر یک bluestocking است که عقاید لیبرال و آرزوهای روزنامه نگاران را در کالج گسترش داده است که او را با دوستان قدیمی خود hilly و الیزابت مقایسه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She's no more than a bluestocking.
[ترجمه گوگل]او چیزی بیش از یک جوراب آبی نیست
[ترجمه ترگمان]او زن ادیب و دانشمندی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Unfortunately Anthony usually chose college friends and Nigel didn't really take to bluestocking women.
[ترجمه گوگل]متأسفانه آنتونی معمولاً دوستان دانشگاهی را انتخاب می کرد و نایجل واقعاً به سراغ زنان جوراب آبی نمی رفت
[ترجمه ترگمان]متاسفانه انتونی معمولا دوستان کالج را انتخاب می کرد و نی گل واقعا به زنان bluestocking توجهی نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. During the late Meiji era in 19 a party of women organized the Bluestocking Society (Seitousha) and issued the magazine Bluestocking (Seito), to spread the idea of women's liberation.
[ترجمه گوگل]در اواخر دوران میجی در سال 19، حزبی از زنان انجمن جوراب‌های آبی (Seitousha) را سازماندهی کردند و مجله Bluestocking (Seito) را منتشر کردند تا ایده آزادی زنان را گسترش دهند
[ترجمه ترگمان]در اواخر دوره میجی در ۱۹ سالگی گروهی از زنان انجمن bluestocking (Seitousha)را تشکیل دادند و مجله bluestocking (Seito)را منتشر کردند تا ایده آزادی زنان را گسترش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As a bel esprit he despised pedantry whether in a man or in a bluestocking.
[ترجمه گوگل]او به‌عنوان یک دمبله، از رکاب‌بازی چه در مردان و چه در جوراب‌های آبی متنفر بود
[ترجمه ترگمان]او نیز به عنوان یک زن ادیب و ادیب، از فضل فروشی خوشش می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. My sister took her degree at Cambridge, since then we call her a bluestocking.
[ترجمه گوگل]خواهرم مدرکش را در کمبریج گرفت، از آن زمان به او می گوییم جوراب آبی
[ترجمه ترگمان]خواهرم مدرک دکترای خود را در کمبریج گرفت، چون بعد ما او را a می نامیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زن فاضله (اسم)
bluestocking

فضل فروش (اسم)
bluestocking, pedant, dryasdust

دارای ذوق ادبی (صفت)
bluestocking

انگلیسی به انگلیسی

• female intellectual
a bluestocking is a clever, highly educated woman who is more interested in academic ideas than in behaving in a traditionally feminine way; an old-fashioned word, used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

بپرس