1. a blueprint for the world of tomorrow
برنامه ی کلی برای جهان فردا
2. The country's president will offer delegates his blueprint for the country's future.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور کشور طرح خود را برای آینده کشور به نمایندگان ارائه خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور این کشور طرح اولیه ای برای آینده این کشور ارائه خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The government does not have a blueprint for reform.
[ترجمه گوگل]دولت طرحی برای اصلاحات ندارد
[ترجمه ترگمان]دولت طرحی برای اصلاحات ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The offspring contain a mixture of the genetic blueprint of each parent.
[ترجمه گوگل]فرزندان حاوی ترکیبی از طرح ژنتیکی هر یک از والدین هستند
[ترجمه ترگمان]فرزند شامل مخلوطی از طرح ژنتیکی هر پدر و مادر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The charter should serve as a blueprint for cooperation.
[ترجمه گوگل]منشور باید به عنوان طرحی برای همکاری عمل کند
[ترجمه ترگمان]منشور باید به عنوان یک طرح کلی برای هم کاری باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. all our plans were still in the blueprint stage, our competitors got the jump on us by announcing their new model.
[ترجمه گوگل]تمام برنامه های ما هنوز در مرحله طرح اولیه بود، رقبای ما با اعلام مدل جدید خود، ما را به نفع خود گرفتند
[ترجمه ترگمان]تمام برنامه های ما هنوز در مرحله اولیه بودند، رقبای ما با اعلام مدل جدیدشان به ما حمله کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. While all our plans were still in the blueprint stage, our competitors had the jump on us by announcing their new model.
[ترجمه گوگل]در حالی که تمام برنامه های ما هنوز در مرحله طرح اولیه بود، رقبای ما با اعلام مدل جدید خود، ما را تحت فشار قرار دادند
[ترجمه ترگمان]درحالیکه تمام برنامه های ما هنوز در مرحله اولیه بودند، رقبای ما با اعلام مدل جدیدشان از روی ما بپرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It is unlikely that their blueprint for economic reform will be put into action.
[ترجمه گوگل]بعید است که طرح اصلاحات اقتصادی آنها عملی شود
[ترجمه ترگمان]بعید به نظر می رسد که طرح اولیه آن ها برای اصلاحات اقتصادی عملی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. By changing the tomato's genetic blueprint, scientists can alter the rate at which it ripens.
[ترجمه گوگل]با تغییر طرح ژنتیکی گوجه فرنگی، دانشمندان می توانند سرعت رسیدن آن را تغییر دهند
[ترجمه ترگمان]با تغییر طرح کلی گوجه فرنگی، دانشمندان می توانند نرخ آن را تغییر دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The report is being heralded as a blueprint for the future of transport.
[ترجمه گوگل]این گزارش به عنوان طرحی برای آینده حمل و نقل اعلام می شود
[ترجمه ترگمان]این گزارش به عنوان طرحی برای آینده حمل و نقل اعلام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The documents contain a blueprint for a nuclear device.
[ترجمه گوگل]اسناد حاوی طرحی برای یک دستگاه هسته ای است
[ترجمه ترگمان]این اسناد حاوی یک طرح اولیه برای یک دستگاه هسته ای هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. While all our plans were still in the blueprint stage, our competitors got the jump on us by announcing their new model . . .
[ترجمه گوگل]در حالی که تمام برنامههای ما هنوز در مرحله طرح بود، رقبای ما با اعلام مدل جدید خود، ما را تحت تأثیر قرار دادند
[ترجمه ترگمان]درحالیکه تمام برنامه های ما هنوز در مرحله اولیه بودند، رقبای ما با اعلام مدل جدید خود به ما حمله کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Plans have reached the blueprint stage.
[ترجمه گوگل]طرح ها به مرحله طرح اولیه رسیده اند
[ترجمه ترگمان]طرح ها به مرحله اولیه رسیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Such a blueprint could not help but postpone indefinitely important questions facing the integrative bodies already in existence.
[ترجمه گوگل]چنین طرحی نمیتوانست کمکی کند مگر اینکه پرسشهای مهمی را که بدنهای ادغامکنندهای که در حال حاضر با آن مواجه هستند به تعویق بیاندازد
[ترجمه ترگمان]چنین طرحی نمی تواند کمکی کند، اما به طور نامحدود سوالات مهم را به تعویق بیاندازد که پیش از این در حال حاضر وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید