bluebell

/ˈbluːbel//ˈbluːbel/

شخصیت داستان افسانه ای که پی در پی با زن ها ازدواج می کرد و آنها را می کشت، آبی ریش، (گیاه شناسی) ناقوس آبی (انواع گیاهان به ویژه از جنس های campanula و mertensia از خانواده ی bellflower و borage)، انواع گل استکانی ابی رنگ

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: any of various plants with blue, bell-shaped flowers.

جمله های نمونه

1. The Bluebell Railway often hold special events to add to the attraction of the visit.
[ترجمه گوگل]راه آهن Bluebell اغلب رویدادهای ویژه ای برگزار می کند تا به جذابیت بازدید اضافه کند
[ترجمه ترگمان]راه آهن بلوبل اغلب رویداده ای ویژه ای را برای افزودن به این دیدار برگزار می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Bluebell Fragrance. Fragrances are an inexpensive way to perfume unscented hair products and Body Oils.
[ترجمه گوگل]عطر بلوبل عطرها روشی ارزان برای خوشبو کردن محصولات مو و روغن های بدن بدون عطر هستند
[ترجمه ترگمان]بلوبل Fragrance Fragrances راه ارزان برای عطر محصولات مو و روغن بدن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It happened that Jessie and Bluebell had both whelped soon after the hay harvest, giving birth between them to nine sturdy puppies.
[ترجمه گوگل]این اتفاق افتاد که جسی و بلوبل هر دو بلافاصله پس از برداشت یونجه، 9 توله سگ قوی به دنیا آوردند
[ترجمه ترگمان]بعد از برداشت یونجه جسی و بلوبل نه توله قوی داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I love Ice Cream - Bluebell is the best!
[ترجمه گوگل]من عاشق بستنی هستم - Bluebell بهترین است!
[ترجمه ترگمان]من عاشق بستنی هستم، Bluebell بهترین است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It was my first time to see a bluebell field, the moment when I first saw it I was so excited and imagine myself walking in a fairy tale, it was blue everywhere, I couldn't see where it ended.
[ترجمه گوگل]اولین بار بود که میدان آبی را می دیدم، لحظه ای که برای اولین بار آن را دیدم بسیار هیجان زده بودم و خودم را در حال قدم زدن در یک افسانه تصور می کردم، همه جا آبی بود، نمی توانستم ببینم به کجا ختم می شود
[ترجمه ترگمان]اولین باری بود که چشمم به یک مزرعه bluebell افتاد، لحظه ای که آن را دیدم، خیلی هیجان زده بودم و تصور می کردم که در یک داستان پریان قدم می زنم، همه جا کبود شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. These nuts, a banned substance at Bluebell Lakes, are used to tempt fish to the surface, but they can prove toxic to a carp if they have been kept in moist conditions and not cooked.
[ترجمه گوگل]این آجیل، یک ماده ممنوعه در دریاچه های بلوبل، برای وسوسه کردن ماهی به سطح استفاده می شود، اما اگر در شرایط مرطوب نگهداری شود و پخته نشده باشد، می تواند برای ماهی کپور سمی باشد
[ترجمه ترگمان]این آجیل ها یک ماده ممنوعه در \"بلوبل Lakes\" هستند، اما اگر در شرایط مرطوب نگاه داشته شوند و نه پخته شوند، برای ماهی کپور سمی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And Bluebell, wild Bluebell, was dancing in the wood.
[ترجمه گوگل]و بلوبل، بلبل وحشی، در جنگل می رقصید
[ترجمه ترگمان]و بلوبل هم بلوبل جر و بحث می کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But Bluebell, wild Bluebell, only dances in the wood.
[ترجمه گوگل]اما بلوبل، بلبل وحشی، فقط در جنگل می رقصد
[ترجمه ترگمان] اما بلوبل \"بلوبل\" مثل \"بلوبل\" میرقصه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The girl picked herself up and pulled a bluebell out of her hair.
[ترجمه گوگل]دختر خودش را بلند کرد و زنگ آبی را از موهایش بیرون کشید
[ترجمه ترگمان]دختر خود را بلند کرد و از موهایش بیرون کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. First came the three dogs, Bluebell, Jessie and Pincher, and then the pigs, who settled down in the straw immediately in front of the platform.
[ترجمه گوگل]ابتدا سه سگ، بلوبل، جسی و پینچر آمدند، و سپس خوک ها، که بلافاصله در نی جلوی سکو مستقر شدند
[ترجمه ترگمان]اول از همه بلوبل، جسی و Pincher و بعد خوکها که بلافاصله جلوی سکو نشستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Mr. Bridgefoot estimates around 40% of Bluebell Lakes' anglers came to try to catch the leviathan fish.
[ترجمه گوگل]آقای بریج فوت تخمین می زند که حدود 40 درصد از ماهیگیران Bluebell Lakes برای صید ماهی لویاتان آمده بودند
[ترجمه ترگمان]آقای Bridgefoot تخمین می زند که حدود ۴۰ درصد از \"بلوبل Lakes anglers\" برای گرفتن ماهی به دنیا آمده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The owner of Bluebell Lakes, Tony Bridgefoot, found traces of raw tiger nuts near the spot where Benson died.
[ترجمه گوگل]تونی بریجفوت، مالک دریاچه‌های بلوبل، آثاری از آجیل ببر خام را در نزدیکی محل مرگ بنسون پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]\"تونی Bridgefoot\"، مالک \"بلوبل\" (Tony Bridgefoot)، در نزدیکی نقطه ای که بنسون کشته شد، نشانه هایی از آجیل پوست ببر پیدا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A day in a bluebell wood, for its sheer assertion of life and the persistence of a delicate thing, is worth two weeks anywhere else.
[ترجمه گوگل]یک روز در چوب بلوز، به دلیل ادعای محض زندگی و تداوم یک چیز ظریف، ارزش دو هفته را در هر جای دیگری دارد
[ترجمه ترگمان]یک روز در جنگل bluebell، برای ادعای محض زندگی و تداوم کار ظریف، دو هفته دیگر ارزش دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. For years, Benson was a catch-and-release attraction in Bluebell Lakes, a private fishing complex.
[ترجمه گوگل]برای سال‌ها، بنسون یک جاذبه صید و رها کردن در دریاچه‌های بلوبل، یک مجتمع ماهیگیری خصوصی بود
[ترجمه ترگمان]برای سال ها، بنسون یک جاذبه توریستی در ایالت بلوبل، یک مجتمع ماهیگیری خصوصی، بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• plant with blue bell-shaped flowers
bluebells are plants with thin upright stems and blue bell-shaped flowers.

پیشنهاد کاربران

گل استکانی
مثال:
a spectacular show of bluebells
یک نمایشگاه خارق العاده از گلهای استکانی
سنبل کوهی - سنبل وحشی

بپرس