1. He was in a blue funk! Worse than me!
[ترجمه گوگل]او در فانک آبی بود! بدتر از من!
[ترجمه ترگمان]اون تو یه funk آبی بود بدتر از من!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اون تو یه funk آبی بود بدتر از من!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. They are in blue funk, They are too scared to do anything.
[ترجمه گوگل]آنها در فانک آبی هستند، آنها بیش از حد از انجام هر کاری می ترسند
[ترجمه ترگمان]آن ها in آبی هستند و بیش از اندازه می ترسند که کاری انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها in آبی هستند و بیش از اندازه می ترسند که کاری انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Frank in a blue funk before he met Jennie's father.
[ترجمه گوگل]فرانک قبل از اینکه با پدر جنی آشنا شود در یک فانک آبی
[ترجمه ترگمان]فرانک پیش از آن که پدر Jennie را ببیند، دلش از ریخت افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فرانک پیش از آن که پدر Jennie را ببیند، دلش از ریخت افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He'sin a blue funk right now because his girlfriend just dumped him.
[ترجمه گوگل]او در حال حاضر یک فانک آبی است زیرا دوست دخترش او را رها کرده است
[ترجمه ترگمان]اون الان یه سگ آبی رو مرتکب شده چون دوست دخترش ولش کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اون الان یه سگ آبی رو مرتکب شده چون دوست دخترش ولش کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The patient in a blue funk when he was ill.
[ترجمه گوگل]بیمار در فانک آبی در هنگام بیماری
[ترجمه ترگمان]وقتی بیمار بود، بیمار در حال مستی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی بیمار بود، بیمار در حال مستی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Peter is in a blue funk about playing with Michael in the tennis tournament tomorrow.
[ترجمه گوگل]پیتر در حال بازی با مایکل در مسابقات تنیس فردا است
[ترجمه ترگمان]پیتر در حال بازی با مایکل در مسابقات تنیس فردا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پیتر در حال بازی با مایکل در مسابقات تنیس فردا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I was in a blue funk when my employer called me into his office.
[ترجمه گوگل]من در فانک آبی بودم که صاحب کارم مرا به دفترش فراخواند
[ترجمه ترگمان]وقتی که کارفرمای من منو به دفترش صدا کرد توی یه funk آبی بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی که کارفرمای من منو به دفترش صدا کرد توی یه funk آبی بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The patient was in a blue funk when he was ill.
[ترجمه گوگل]زمانی که بیمار مریض بود، در فانک آبی بود
[ترجمه ترگمان]وقتی بیمار بود، بیمار دچار وحشت آبی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی بیمار بود، بیمار دچار وحشت آبی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. But my uterus had gone into a kind of blue funk and did not respond.
[ترجمه گوگل]اما رحم من به نوعی فانک آبی رفته بود و جواب نمی داد
[ترجمه ترگمان]اما رحم من تبدیل به یک نوع جنون آبی شده بود و پاسخی نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما رحم من تبدیل به یک نوع جنون آبی شده بود و پاسخی نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I want to hide, sheer the rain of this in a blue funk.
[ترجمه گوگل]من می خواهم پنهان کنم، باران محض این در فانک آبی
[ترجمه ترگمان]من می خوام قایم بشم، محض این که بارون این قضیه رو عوض کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من می خوام قایم بشم، محض این که بارون این قضیه رو عوض کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Just the thought of travelling by air puts me in a blue funk.
[ترجمه گوگل]فقط فکر سفر با هواپیما مرا در یک فانک آبی قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]فقط فکر سفر با هوایی مرا از وحشت آبی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فقط فکر سفر با هوایی مرا از وحشت آبی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید